مجموعه دوبیتی های اقبال لاهوری
شهید ناز او بزم وجود است
نیاز اندر نهاد هست و بود است
نمی بینی که از مهر فلک تاب
به سیمای سحر داغ سجود است
*
*
مجموعه دوبیتی های اقبال لاهوری
*
*
جهان ما که نابود است بودش
زیان توام همی زاید بسودش
کهن را نو کن و طرح دگر ریز
دل ما بر نتابد دیر و زودش
*
*
مجموعه دوبیتی های اقبال لاهوری
*
*
به برگ لاله رنگ آمیزی عشق
به جان ما بلا انگیزی عشق
اگر این خاکدان را واشگافی
درونش بنگری خونریزی عشق
*
*
مجموعه دوبیتی های اقبال لاهوری
*
*
جهان مشت گل و دل حاصل اوست
همین یک قطرهٔ خون مشکل اوست
نگاه ما دو بین افتاد ورنه
جهان هر کسی اندر دل اوست
*
*
مجموعه دوبیتی های اقبال لاهوری
*
*
ترا ای تازه پرواز آفریدند
سراپا لذت بال آزمائی
هوس ما را گران پرواز دارد
تو از ذوق پریدن پر گشائی
*
*
مجموعه دوبیتی های اقبال لاهوری
*
*
شنیدم در عدم پروانه میگفت
دمی از زندگی تاب تبم بخش
پریشان کن سحر خاکسترم را
ولیکن سوز و ساز یک شبم بخش
*
*
مجموعه دوبیتی های اقبال لاهوری
*
*
رهی در سینهٔ انجم گشائی
ولی از خویشتن ناآشنائی
یکی بر خود گشا چون دانه چشمی
که از زیر زمین نخلی بر آئی
*
*
مجموعه دوبیتی های اقبال لاهوری
*
*
جهان یارب چه خوش هنگامه دارد
همه را مست یک پیمانه کردی
نگه را با نگه آمیز دادی
دل از دل جان ز جان بیگانه کردی
*
*
مجموعه دوبیتی های اقبال لاهوری
*
*
دمادم نقش های تازه ریزد
بیک صورت قرار زندگی نیست
اگر امروز تو تصویر دوش است
بخاک تو شرار زندگی نیست