صابون گیاهی پاپایا

صابون پاپایا گیاهی اصل

ضد لک

روشن کننده

و ضد جوش و آکنه

توضیحات بیشتر

 

نثر کوتاه نیایش – نوشته دکتر علی شریعتی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/ali-shariati.jpg

(نثر کوتاه نیایش – نوشته دکتر علی شریعتی)

پروردگارا: “عقیده” مرا از دست “عقده ام”مصون بدار
پروردگارا: به من قدرت تحمل عقیده “مخالف”ارزانی کن
پروردگارا: رشد علمی و عقلی مرا از فضیلت “تعصب” و احساس “و اشراق” محروم نساز
پروردگارا: مرا همواره آگاه و هوشیاردار، تا قبل از شناختن”درست” و کامل کسی، یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم
پروردگارا: جهل آمیخته با خودخواهی و حسد، مرا، رایگان، ابزار قتاله دشمن برای حمله به دوست، نسازد
پروردگارا: شهرت، منی را که: “می خواهم باشم”، قربانی منی که: “می خواهند باشم” نکند
پروردگارا: مرا از چهار زندان بزرگ انسان: “طبیعت، تاریخ، جامعه و خویشتن” رها کن، تا آنچنان که تو ای آفریدگار من، مرا آفریده ای خود آفریدگار خود باشم، نه که همچون حیوان خود را با محیط، که محیط را با خود تطبیق دهم
پروردگارا: مرا از فقر ترجمه و زبونی تقلید نجات بخش، تا قالب های بی ارزش را بشکنم، تا دربرابر “قالب ریزی” غرب! بایستم و تا همچون اینها و آنها دیگران حرف نزنند و من فقط دهانم را تکان دهم
پروردگارا: مرا یاری ده تا جامعه ام را بر سه پایه “کتاب، ترازو و آهن” استوار کنم، و دل را از سه سرچشمه “حقیقت، زیبایی و خیر” سیراب سازم. مذهب بی عوام، ایمان بی ریا، خوبی بی نمود، گستاخی بی حامی، مناعت بی غرور، عشق بی هوس، تنهایی در انبوه جمعیت، و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند، روزی کن

پروردگارا: به من زیستنی عطا نما که در لحظه مرگ، بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است، حسرت نخورم، و مردنی عطا کن، که بر بیهودگی اش، سوگوار نباشم. بگذار تا آنرا من خود انتخاب کنم اما آنچه که تو دوست داری…
پروردگارا: چگونه “زیستن” را تو به من بیاموز چگونه “مردن” را خود خواهم آموخت
پروردگارا: می دانم که اسلام پیامبر تو با نه آغاز شد و تشیع دوست تو نیز با نه آغاز شد (نه ای که علی در شورای عمر در پاسخ عبدالرحمن گفت). مرا ای فرستنده محمد و ای دوستدار علی، به “اسلام آری” و به “تشیع آری” کافر گردان
پروردگارا: “مسـؤلیت های شیعه بودن” که علی وار بودن و علی وار زیستن و علی وار مردن است، و علی وار پرستیدن و علی وار اندیشیدن و علی وار جهاد کردن  و علی وار کار کردن و علی وار سخن گفتن و علی وار سکوت کردن است تا آنجا که در توان این بنده ناتوان علی است، همواره فرا یادم آر
به عنوان یک “من علی وار” یک روح در چند بعد: پروردگارا سخن بر منبر، پروردگارا پرستش در محراب، پروردگارا کار در زمین، پروردگارا پیکار در صحنه، پروردگارا وفا در کنار محمد(ص)، پروردگارا مسئولیت درجامعه، پروردگارا پارسایی درزندگی، پروردگارا  دانش در اسلام، پروردگارا انقلاب در زمان، پروردگارا عدل درحکومت، پروردگارا قلم درنهج البلاغه، پروردگارا پدری و انسان پروری درخانواده، و…بنده خدا درهمه جا و همه وقت
و به عنوان یک شیعی مسئول، وفا دار به مکتب، وحدت و عدالت که سه فصل زندگی اوست، و رهایی و برابری که مذهب اوست و فدا کردن همه مصلحت ها، در پای حقیقت که رفتار اوست
پروردگارا :”اینها” علی را تا خدا بالا میبرند، و آنگاه او را در سطح کسی که از ترس، به “خلاف شرع” رای می دهند و با خائن بیعت می کند پایین می آوردند! تسبیح گوی ولایت جورند و رجزخوان که: نعمت ولایت علی داریم
پروردگارا: “اخلاص و اخلاص و اخلاص”
پروردگارا: در روح من، اختلاف در “انسانیت” را، با اختلاف در “فکر” و اختلاف در “رابطه”، با هم میامیز، آنچنان که نتوانم این سه اقنوم جدا از هم را، باز شناسم

پروردگارا: بخاطر حسد، کینه و غرض، عمله ی آماتور ظلمه مگردان
پروردگارا:خود خواهی را چنان در من بکش، یا چندان برکش، تا خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم
پروردگارا: مرا، در ایمان “اطاعت مطاق” بخش تا در جهان “عصیان مطلق” باشم
پروردگارا: مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان، اضطراب های بزرگ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن
پروردگارا: اندیشه و احساس مرا در سطحی پایین میاور که زندگی های حقیر پستی های نکبت بار و پلید “شبه آدم های اندک “را متوجه شوم
پروردگارا: آتش مقدس “شک” را آنچنان در من بیفروز تا همه “یقین” هایی را که در من نقش کرده اند، بسوزد. و آنگاه از پس توده این خاکستر، لبخند مهر آور بر لب های صبح یقینی، شکسته از غبار طلوع کند
پروردگارا: مرا از این فاجعه پلید “مصلحت پرستی” که چون  همه گیر شده، وقاحتش از یاد رفته و بیماری شده که از فرط عمومیتش، هر که  از آن سالم مانده، بیمار می نماید مصون بدار، تا “به رعایت  مصلحت، حقیقت را ذبح شرعی نکنم”
پروردگارا: رحمتی کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد، قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمان افکنم، تا از آنها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند نه از آنها که  پول دین را میگیرند و برای دنیا کار می کنند

نثری زیبا که شاهد آن بودیم برگرفته از آثار و کتابهای دکتر علی شریعتی می باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.