گلچین شعر رباعی فارسی از خلیل الله خلیلی
یارب سوزی که جسم و جان را سوزم
این کارگه سود و زیان را سوزم
یک شعله ی جانسوز که در آتش آن
خود را سوزم هر دو جهان را سوزم
*
*
شعرهای رباعی فارسی
*
*
ای سرو روان بیا که دستت بوسم
لبهای ظریف می پرستت بوسم
گر من نخورم تو باده در جامم ریز
تا مست شوم دو چشم مستت بوسم
*
*
شعر رباعی دوبیتی
*
*
یارب دردی که ناله آغاز کنم
شوری که سرود شوق را ساز کنم
چشمی که به سوی خویش چون باز کنم
آن گمشده را از دور آواز کنم
*
*
شعر عارفانه فارسی
*
*
این صبح همان و آن شب تار همان
ما شش در و این چهار دیوار همان
استاد زمانه یک سبق داده به ما
تکرار همان و باز تکرار همان
*
*
دوبیتی عاشقانه عارفانه
*
*
چون در کف روزگار گشتیم زبون
چون ساغر عشق و آرزو گشت نگون
جاسوس خرد دگر چه جوید از ما
گوید کزین شهر کشد رخت برون
*
*
دوبیتی عارفانه سنگین
*
*
ای بار خدای پاک دانای قدیر
دارم به تو حاجتی به فضیلت بپذیر
آن را که به لطف خویش عزت دادی
تا زنده بود به خواریش باز مگیر
*
*
شعر رباعی معروف
*
*
افسوس که زندگی دمی بود و غمی
قلبی و شکنجه ای و چشمی و نمی
یا جور ستمگری کشیدن هر روز
یا خود به ستمکشی رساندن ستمی
*
*
بروزترین سایت اس ام اس
*
*
چه باشد زندگانی را بهایی
فسرده از نمی، خشک از هوایی
ز مطبخ سالها تا مستراحیم
مگر این زندگی یابد بقایی
*
*
*
*
از بس خوش و مست و دلربا می آیی
چون باد بهار جانفزا می آیی
دل خانه ی عشق توست آبادش دار
چون خانه خراب شد کجا می آیی