متن و استاتوس مرگ – جمله مرگ
مرگم باد
اگرلحظه ای کوتاه بیایم
از تکرار این پیش پا افتاده ترین حرف
که دوستت دارم
دوستت دارم
به نجابت باران قسم …
*
*
جمله در مورد مرگ
*
*
هیچ کجا
خانه ی آدم نمی شود
حرف از آغوش توست…
*
*
متن در مورد مرگ
*
*
پروانه نیستم اما
سال‌هاست دور خودم می‌چرخم و
می‌سوزم.
رفتنتت در من
شمعی روشن کرده است انگار!
*
*
متن غمگین مرگ
*
*
گاهي خدا آنقدر دلش به حالِ باورهايِ ساده ي ما مي سوزد
كه زمين مي زند ما را با همان باورها
و بعد كنارمان مي ايستد
دستش را دراز مي كند
و ما را از دوباره شروع مي كند
با يك زخم
كه يادمان باشد
گاهي سادگي
درماندگی مي آورد…
*
*
استاتوس غمگین مرگ
*
*
گفتنی نیست
ولی بی تو کماکان در من
نفسی هست،
دلی هست،
ولی جانی نیست…
*
*
استاتوس عاشقانه مرگ
*
*
يك روز از پسِ يك اتفاق؛ بزرگ مي شوي!
روز اول حالت سنگين مي شود
گيج مي شوي
هرلحظه گمان مي كني دنيا خراب مي شود
وسط سرت…
روز دوم چشمهايت تب مي كند؛ مي سوزد
ولي حالت ديگر به سنگينيِ ديروز نيست…
روز سوم
امان از روز سوم كه وقتي به نيمه مي رسد
خودت را برمي داري
مي روي گوشه اي
و مي باري و مي باري و مي باري …
به حال تمام خوش باوري هايت
به حال تمام روياهايت
به حال خواستن هايي كه خواسته نشد،
حرف هايي كه گفته نشد،
و دلي كه ديده نشد…
مي باري و مي باري و مي باري
و
از پسِ تمام اشك هايت
بزرگ مي شوي …
گفته بودم
گاهي اتفاق ها درست مي افتد
وسط خوش باوري هايت …
*
*
پیامک احساسی مرگ
*
*
سفر را بهانه نکن
فاصله از دستانمان آغاز می شود…
*
*
اس ام اس مرگ
*
*
گاهی بدترین اتفاقها
هدیه ی زمانه وروزگارند
تنهاکافیست خودمان باشیم
که خودرا برای تمامی این بیراهه رفتنمان ببخشیم
*
*
جمله درباره مرگ
*
*
یک روز دیگر
یک برکت دیگر
و فرصت دیگری برای زندگی
به هر نفس به عنوان یک
هدیه از طرف خدا فکر کن
*
*
جمله کوتاه مرگ
*
*
عید واقعی از آن
کسی است که پایان سالش را جشن بگیرد، نه آغاز سالی که از آن بی خبر است.
آخر سالتون قشنگ…
*
*
جمله بلند مرگ
*
*
با بردن و باختن اندازه ات نمي گيرند
هر آنچه كه هستي، بهترينش باش!…
*
*
جمله در مورد مرگ
*
*
یک روزچهل وسه بارغروب آفتاب را تماشاکردم
خودت که می‌دانی وقتی آدم خیلی دلش گرفته باشداز تماشای غروب لذت می‌برد
شازده کوچولو
*
*
متن و استاتوس مرگ
*
*
تا دست خدا هست
تا مهربانی‌اش بی انتهاست
تا می گویی خدایا ببخش
به دورت می گردد و می بوستت و می گوید جانم چه کرده ای مگر؟
دیگر تو را چه نیاز به آدم‌ها؟
تنها خودت باش و
زیبا بمان و
بگذار با دیدنت
هر رهگذر ِ ناامیدی
لبخندی بزند
رو به آسمان
و زیرِ لب بگوید:
هنوز هم می شود از نو شروع کرد…!