صابون گیاهی پاپایا

صابون پاپایا گیاهی اصل

ضد لک

روشن کننده

و ضد جوش و آکنه

توضیحات بیشتر

 

نثر ادبی “خداشناسی” – از نوشته های مرتضی مطهری

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/morteza-motahari-a94.jpg

(نثر ادبی “خداشناسی”)

از نوشته های شهید مرتضی مطهری

شرح: “ساختمان عادی و طبیعی انسان” طوری می باشد که اشیایی را از راه مقایسه با نقطه مقابلشان میشناسد و اگر نقطه مقابل نباشد نمی تواند آنها را بشناسد ولو در کمال ظهور بوده باشند، مانند فنا و ابدیت، علم و جهل، قدرت و عجز، خیر وشر، حرکت و سکون، حدوث و قدم، نور و ظلمت. همانطوری که اشاره کردم این مطلب مربوط به ساختمان فهم و ادراک ما است، ما اینطور هستیم که معمولا تا نقطه مقابل چیزی را نبینیم از وجود آن چیز باخبر نمیشویم، نه مربوط به شی مورد شناسائی ما. در نتیجه اگر فرض کنیم همین نور حسی هیچگاه افول نمی داشت، هیچ حجابی و سدی هم مانع او نمیشد، درون یک خانه در بسته هم مثل بیرون روشن بود، روشنائی مطلق و یکنواخت همه عالم را فرا میگرفت، آنوقت اگر یک نفر پیدا میشد و میگفت همه عالم را نور فرا گرفته و شما هر چیز را که میبینید به وسیله او میبینید و اگر او نباشد، شما هیچ چیز را نمیبینید، البته برای ما که غرق در نور بودیم باور کردنش مشکل بود. مثل معروفی است که ماهیی که هیچوقت از آب بیرون نیامده بود و غیر آب چیزی ندیده بود، به این فکر افتاد که این قدر از آن تعریف میکنند و میگویند آب مایه حیات است، چیست و کجاست؟ چرا من او را نمیبینم؟ دنبال کسی میرفت که آب را به او نشان بدهد. تا اینکه روزی از آب بیرون افتاد و در تب و تاب قرار گرفت و آنوقت متوجه شد که آب چیست و چه اثری برای او داشته و زندگیش وابسته به آن بوده. یکی از شعرا این مثل را به نظم آورده:

بدریائی، شناور ،ماهیی بود
که فکرش را چو من کوتاهیی بود
نه از صیاد تشویشی کشیده
نه رنجی از شکنج دام دیده
نه جان از تشنگی در اضطرابش
نه دل سوزان زداغ آفتابش
در این اندیشه روزی گشت بیتاب
که میگویند مردم: آب، کو آب؟
کدامست آخر آن اِکسیر جانبخش
که باشد مرغ و ماهی را روانبخش؟
گر آن گوهر متاع این جهان است
چرا یارب زچشم من نهان است
جز آبش در نظر شام و سحر نه
در آب آسوده، از آبش خبر نه
مگر از شکر نعمت گشت غافل
که موج افکندش از دریا به ساحل
بر او تابید خورشید جهان تاب
فکند آتش بجانش دوری آب
زبان از تشنگی بر لب فتادش
به خاک افتاد و آب آمد به یادش

ذات اقدس احدیت نور مطلق می باشد، نوری است که ظلمت مقابل ندارد، او است نور همه جهان، نور آسمان و زمین، “الله نور السموات و الارض” از هر ظاهری ظاهرتر است، ظاهر مطلق و بالذات اوست “و بنور وجهک الذی اضاء له کلُّ شئ” روشنی هر چیزی در پرتو نور ذات اوست. ولی نوری است که ثابت است، غروب  و افول ندارد. نوری که همه جا را پر کرده، حجاب و مانعی ندارد، به همه چیز محیط است، نقطه مقابلی ندارد، ضد و ندی ندارد. چون افول و غروب ندارد، زوال و فنا ندارد، ظلمتی در برابرش نیست، بشر ضعیف الادراک که هر چیزی را با مقایسه نقطه مقابل و نقطه مخالف باید بفهمد و دستگاه گیرنده فهم و ادراک او طوری ساخته شده که به هر چیزی با نقطه مقابل آن توجه و التفات پیدا میکند. از التفات و توجه به حق غافل مانده است… این است معنی سخن حکمای که میگویند: ذات حق از کثرت ظهور و شدت ظهور در خفا است… منبع و سرچشمه این حقیقت خود قران کریم است که میفرماید “هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن” اول و آخر خداست، ظاهر و باطن هم خداست. و باز قران میفرماید “اینما تولوا فثم وجه الله” بهر طرف که رو کنید، رو به خدا هستید و روی خدا با شماست، رسول اکرم(ص) فرمود اگر با ریسمانی به طبقه هفتم زمین هم بروید باز به سوی خدا رفته اید.
مانند ماهی که در دریا به دنبال آب میگشت را طور دیگری هم میتوان تعبیر کرد به این صورت که انسان که در این دنیای مادی زندگی میکند و در قالب جسم خود محدود است اگر بخواهد از عالم ماورای ماده آگاهی پیدا کند، مثل آن ماهی میباشد که بخواهد هوای آزاد را خارج از محیط آبی تجربه کند. بدیهی است که فقط مدت زمان کوتاهی ماهی میتواند از آب به بیرون به بپرد و اگر زمان کمی طولانی شود ماهی خواهد مرد، در مورد انسان نیز تنها برخی انسانها برای زمان کوتاهی شاید از دام این جهان مادی رها شده و تجربه های کوتاهی بتوانند داشته باشند و گرنه انسان تاب سیر در عوالم روحانی را تا زمانی که در حصار ماده است نخواهد داشت. نثری زیبا و عمیق از کتاب کتاب بیست گفتار از نوشته های شهید مطهری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.