(نثر کهن با عنوان “مرد آن بود”)
از نوشته های محمد بن منور
شرح: شیخ را گفتند: فلان کس بر روی آب میرود. جواب داد: سهل است، بزغی و صعوه ای نیز برود. گفتند: فلان کس در هوا پرد. بیان کرد: مگسی و زغنهای میپرد. گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می شود. شیخ بیان کرد: شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب میشود. این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. مرد آن بود، که در میان خلق بنشیند، برخیزد، بخسبد، بخورد و در میان بازار در میان خلق ستد و داد کند و با خلق بیامیزد و یک لحظه، به دل، از خدای غافل نباشد. از متن های کهن و نویسندگان ایران زمین