صابون گیاهی پاپایا

صابون پاپایا گیاهی اصل

ضد لک

روشن کننده

و ضد جوش و آکنه

توضیحات بیشتر

 

نثر کهن “سیاستنامه” – نوشته خواجه نظام الملك طوسی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/tosy-a94.jpg

(نثر کهن “سیاستنامه”)

نوشته خواجه نظام الملك طوسی

شرح: چنین گویند: كه در روزگار عمر بن عبدالعزیز قحط افتاد و مردم در رنج گرفتار شدند. قومی از عرب نزد وی آمدند و بنالیدند و گفتند یا امیرالمؤمنین(ع) ما گوشت ها و خون های خویش بخوردیم اندر قحط یعنی لاغر شدیم و گونه ها زرد شد از نیافتن طعام و واجب ما اندر بیت المال تو می باشد. این مال آن تو است یا آن خدای عز و جل یا آن بندگان خدای باشد. اگر از آن بندگان خدای باشد، از آن ماست و اگر از آن خدای باشد خدای را بدان حاجت نیست و اگر از آن توست “وَ تَصدّق عَلَینَا انَّ اللهَ یَجزی آلمُتَصَدِّقَین”، تفسیر چنان باشد كه بر ما صدقه كن كه خدای تعالی مكافات كننده نیكوكاران است. و اگر از آن ماست به ما ارزانی دار تا از این ننگی برهیم كه پوست بر تن های ما خشك شد. عمر بن عبدالعزیز را دل بر ایشان بسوخت و آب به چشم اندر آورد، گفت همچنین كنم كه شما گفتید، هم در ساعت بفرمود تا كار ایشان بساختند و مقصود حاصل كردند. و چون خواستند كه برخیزند و بروند عمربن عبدالعزیز گفت ای مردمان كجا می روید چنانكه سخن بندگان خدای با من گفتید سخن من با خدای تعالی بگویید یعنی مرا دعا كنید. پس اعرابیان روی سوی آسمان كردند و گفتند یا رب به عزت تو كه با عمربن عبدالعزیز آن كنی كه با بندگان تو كرد، و چون دعا تمام كردند هم در وقت ابری برآمد و بارانی سخت اندر گرفت و از ژاله یكی خشت پخته بر سرای عمر آمد و شكست و از میان وی كاغذی بیرون آمد، نگاه كردند روی آن نوشته شده بود: هَذَا بَرائَه مِن الله العزیزِ اِلَی عُمَربن عَبدِالعزیز مِنَ النّار و به پارسی چنان است كه امانی است از خدای عزیز به عمر عبدالعزیز از آتش دوزخ. و در این معنی حكایات بسیار باشد این قدر یاد كرده آمد و كفایت است. نثری کهن و آموزنده نوشته خواجه نظام الملك طوسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.