گلچین شعرهای رباعی فارسی
از محتشم کاشانی
نواب کز و نیم مه و سال جدا
این عیدم از آن قبله ی آمال جدا
امروز که طوف کعبه فرض است و ضرور
من ماندهام از کعبهٔ اقبال جدا
*
*
شعر رباعی دوبیتی فارسی
*
*
ای کرده قدوم تو سرافراز مرا
وز یک جهتان ساخته ی ممتاز مرا
از خاک مذلتم چو برداشتهای
یک باره نگهدار و مینداز مرا
*
*
شعر رباعی فارسی
*
*
ای نورده آیینهٔ احساس مرا
لطف تو کلید قفل وسواس مرا
نام تو خدا کرده چو فرهاد تو نیز
بردار ز پیش کوه افلاس مرا
*
*
رباعیات
*
*
بنیاد دو بینی چو شد از عشق خراب
وان چشم دو بین که بود هم رفت به خواب
دادیم هزار بوسه بر یک سده
کردیم هزار سجده در یک محراب
*
*
سایت رباعیات
*
*
آن شوخ که تکیهگاه او چشم ترست
بازوی شهان چو بالشش زیر سرت
از بس که اساس بستر او عالیست
چادر شب بسترش سپهر گرست
*
*
شعر فارسی
*
*
روزی که دلم خیال ابروی تو بست
وز ناز به من نمودی آن نرگس مست
تیری ز کمان خانه ابروی تو جست
در سینهٔ من تا پروسوفار نشست
*
*
سایت شعر فارسی
*
*
ای قصر بلند آسمان پیش تو پست
خلقت همهٔ زیردست از روز الست
بر تافته روزگار دستم به جفا
دریاب و گرنه میرود کار ز دست
*
*
شعر رباعی دوبیتی فارسی
*
*
آصف که مهین سواد اقلیم بقاست
وز آصفیش سلطنت ایمن ز فناست
تا عارضه در خانهٔ دو روزش ننشاند
معلوم نشد که سلطنت از که به پاست
*
*
شعرهای محتشم کاشانی
*
*
طراح که طرح این بنا ریخته است
انواع صنایع بهم آمیخته است
دهقانی باغ سحر پنداری از اوست
کز آب نهالها برانگیخته است
*
*
بهترین اشعار کاشانی
*
*
خانی که سپهرش به سجود آمده است
مه بر درش از چرخ کبود آمده است
در سایهٔ آفتاب عیسی نسبی است
کز چرخ چهارمین فرود آمده است
*
*
سایت شعر پارسی
*
*
این حوض که دل هلاک نظارهٔ اوست
صد آیهٔ فیض بیش دربارهٔ اوست
در دعوی اعجاز زبانیست بلیغ
آبی که زبانه کش ز فوارهٔ اوست
*
*
شعر رباعی دوبیتی فارسی
*
*
گردون که به امر کن فکان چاکرتست
فرمانده از آنست که فرمانبر توست
در سایه محال نیست خورشید که تو
خورشیدی و سایه ی خدا بر سر توست
*
*
پاتوق شاعران پارسی گو
*
*
آن فتنه که در سربلند افسرتوست
ریزنده خونها ز سر خنجر توست
در سرداری که عالمی را بکشی
قربان سرت شوم چها در سر توست