بایگانی دسته: شعر و ادبیات

شعر قصیده زیبای ملک‌الشعرای بهار – با نام گروه لئام

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/sher-malek-shora-f95.jpg

شعر قصیده زیبای ملک‌الشعرای بهار – با نام گروه لئام

افتاده ایم سخت به دام
در جنگ این گروه لئام
قومی ندیده سفره ی باب
جمعی ندیده چهره ی مام

یک‌سر ز جهل‌، دشمن‌علم
جمله به طبع‌، خصم کرام
ما صاحب ستور ولیک
در چنگ این گروه‌، زمام

در فضل‌، ناتمام ولی
در بددلی و جهل‌، تمام
کرده بسی حرام‌، حلال
کرده بسی حلال‌، حرام

بگریخته به مذهب دیو
از مذهب رسول و امام
خصم انام و دشمن ملک
منفور ملک و خیل انام

دارند ازو طمع‌، زر و مال
بر هرکه می‌کنند سلام
بنشسته بر بساط طرب
از شام تا سپیده ی بام

تا شام‌، غرق حیله ی روز
تا روز، مست جرعه ی شام
روز آشنای مکر و حیل
شب آشنای شرب مدام

بسته ز کید و مکر و فریب
همچون زنان به روی‌، پنام
نه دستیار عز و شرف
نه پای‌بند شهرت و نام

جمعی فضول و منکر فضل
برخی عوام و خصم عوام
لرزنده از خیانت و خوف
پیش بروز شورش عام

هرگز به حق نکرده قعود
هرگز به حق نکرده قیام

گردآوری و بازنشر: شعر و ادبیات

شعر غمگین و دردناک گوهر عشق از رضی‌الدین آرتیمانی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/sher-gohar-esgh-artimani-o95.jpg

شعر غمگین و دردناک گوهر عشق

شاعر: رضی‌الدین آرتیمانی

الهی سوختم بی غم الهی
کرامت کن نم اشکی و آهی
چه اشک، اشکی که چون ریزد ز مژگان
شود دامان ازو رشک گلستان

چه آه آهی که چون از دل زند سر
بسوزاند دل یاقوت احمر
دل بی‌عشق بر جان بس گران است
سر بی‌شور مشتی استخوان است

تو را خلد و مرا باغ و چمن عشق
تو را حور و مرا گور و کفن عشق
ز عشق از هر چه برتر میتوان شد
خدا گر نه، پیمبر میتوان شد

اگر یزدان پاک از لات عشق است
جهان را قاضی الحاجات عشق است
نداند عقل راه خانه ی عشق
که عقل کل بود دیوانه ی عشق

خراب عشق آباد ی ندارد
بد و نیک و غم و شادی ندارد
نداند دوست از دشمن گل از خار
برش یکسان بود تسبیح و زنار

ز لذتهای عالم گر کنم یاد
بجز خون جگر چشمم مبناد
مبادا مرهم داغم جز آتش
رضی خواهی بعالم گر دلی خوش

گردآوری و بازنشر: شعر و ادب پارسی

شعر قصیده کوی عشق از آثار رضی‌الدین آرتیمانی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/sher-artimany-f95.jpg

شعر قصیده کوی عشق از آثار رضی‌الدین آرتیمانی

در خرابات مجانین کن گذر
تا ببینی رسم و آئین دگر
عادت اینجا ترک رسم و عادت است
رسم، اینجا ترک جان و ترک سر

کوی عشق است این و در وی صد بلا
راه عشق است این و در وی صد خطر
حضرت عشق است اینجا باش باش
سر مده اینجا عنان آهسته‌تر

آسمان اینجا ببوسد آستان
جبرئیل اینجا بریزد بال و پر
زهرهٔ شیران شود اینجا به آب
پا منه اینجا نداری تاب اگر

جان دهند اینجٰا برای درد دل
سر نهند اینجا برای دردسر
الامان اینجا کنند از الامان
الحذر اینجا کنند از الحذر

عقل ازین سودا نهاده سر به کوه
کوه از این غوغا شده زیر و زبر
کوشش و خواهش در اینجا لنگ و کور
بینش و دانش در آنجا کور و کر

سر نمی‌دارد خبر اینجا ز پا
پا نمیدارد خبر اینجا ز سر
کس نزد اینجا دم از چون و چرا
کس نگفت اینجا حدیث خیر و شر

هیچکار اینجا نیامد مال و جاه
هیچ بار اینجا ندارد زور و زر
جان نبرده هر کس اینجا برده جان
سر نبرده هر کس اینجا برده سر

ادامه‌ی خواندن

گلچین شعرهای رشحه – از بهترین شاعران زن ایرانی عصر قاجار

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/rashhe-sher-f95.jpg

گلچین شعرهای رشحه – از بهترین شاعران زن ایرانی عصر قاجار

فلک کینه گرا دوش به آهنگ جفا
همه شب پای فرو هشت به کاشانه ی ما
گفتم از بهر چکار آمده‌ای گفت که جور
گفتم از بهر چه تقصیر بود گفت: وفا

*

*

شعرهای پراکنده فارسی

*

*

دردا که بود خاصیت این چشم ترم را
کز گریه ز روی تو ببندد نظرم را
دل بستگیم تازه به دام تو شد اکنون
کز سنگ جفا ریخته ای بال و پرم را

*

*

شعرهای فارسی عصر قاجار

*

*

دامن قاتل به دست آمد دم بسمل مرا
دعوی خون بیش ازین کی باشد از قاتل مرا

ادامه‌ی خواندن

گلچین شعر و ابیات فارسی از منوچهری

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/ashare-manochery-f95.jpg

گلچین شعر و ابیات فارسی از منوچهری

چو رستم گشت در کوشش، چو حاتم گشت در بخشش
چو لقمان گشت در حکمت، چو سلمان گشت در عرفان

مهره ی ناچخ بکوبد مهره‌های گردنان
نشتر ناوک بکاود عرقهای سهمگین

نوآیین مطربان داریم و بربطهای گوینده
مساعد ساقیان داریم و ساعدهای چون فله

بکرده راست با مزمار شهرود
بکرده راست با بربط ربابا

چون قلم بست او میان در هجو تو لیکن دهانش
چون دوات از گفته‌های خویشتن پر لوش باد

هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش
در سخا گر قطره‌ای باشد چو صد دریا شود

آن نمی بینی که در باغ و چمن از خارها
در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود

آهو با شیر کی تواند کوشید
جوگک با باز کی تواند پرید

زده به بزم تو رامشگران به دولت تو
گهی چکاوک و گه راهوی و گهی قالوس

درع بش، آتش جبین، گنبد سرین و آتش کتف
مشک دم، عنبر خوی و شمشاد موی و سر و یال

گر ندانی ز زاغور بلبل
بنگرش گاه نغمه و غلغل

آرغده بر ثنای تو جان منست از آنک
پرورده ی مکارم اخلاق تو منم

عجب دلتنگ و غمخوارم، ز حد بگذشت تیمارم
تو گویی در جگر دارم دو صد یاسیج گرگانی

ز کین تو غمناک گردد عدو
ز داشاب تو شاد گردد ولی

گردآوری و بازنشر: شعر و ادبیات فارسی

شعر عارفانه ناب فارسی از خواجوی کرمانی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/sher-khajo-f95.jpg

شعر عارفانه ناب فارسی از خواجوی کرمانی

دست گیرید درین واقعه کافتاد مرا
که نماندست کنون طاقت بیداد مرا
راز من جمله فرو خواند بر دشمن و دوست
اشک ازین واسطه از چشم بیفتاد مرا

هرگز از روز جوانی نشدم یکدم شاد
مادر دهر ندانم به چه میزاد مرا
دامنم دجله ی بغداد شد از حسرت آن
که نسیمی رسد از جانب بغداد مرا

آنکه یک لحظه فراموش نگشت از یادم
ظاهر آنست که هرگز نکند یاد مرا
من نه آنم که ز کویش به جفا برگردم
گر براند زدر آن حور پریزاد مرا

این خیالست که وصل تو به ما پردازد
هم خیالت کند از چنگ غم آزاد مرا
گر بگوشت نرسد صبحدمی فریادم
که رسد در شب هجران تو فریاد مرا

بر سر کوی تو چون خواجو اگر خاک شوم
به نسیم تو مگر زنده کند باد مرا

شاعر: خواجوی کرمانی

گلچین شعرهای تک بیتی از کسایی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/sherhay-tak-byti-kasaye-f95.jpg

گلچین شعرهای تک بیتی از کسایی

ای دریغا که مورد زار مرا
ناگهان باز خورد برفوغیش

*

*

شعرهای تک بیتی فارسی

*

*

دل شاد دار و پند کسایی نگاه دار
یک چشمزد جدا مشو از رطل و از تفاغ

*

*

اشعار کسایی

*

*

لاله به غَنجار، سرخ کرده همه روی
از حسد خوید بر کشید سر از خوید

ادامه‌ی خواندن

متن زیبا و آموزنده در مورد کمک به دیگران

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/matn-amozande-help-other-f95.jpg

متن زیبا و آموزنده در مورد کمک به دیگران

وقتی همراه فرزندت در پیاده رو
راه می روی، گاهی وقت ها خم شو
و سنگی را از سر راه کنار بزن و
کودکت که پرسید
چرا این کار را کردی؟
برایش توضیح بده به خاطر این که
کسی زمین نخورد.
این را هم بگو که آن ها شاید
هیچ وقت نفهمند کسی سنگی را
از سر راهشان برداشته تا از او
تشکر کنند،
اما همه ی کارها را لازم نیست
برای تشکر دیگران انجام داد.
مهربانی کردن های بی توقع را
یاد بگیر و به فرزندت یاد بده.
نکند روزها و ماه ها و سال ها بیاید
و تو همیشه منتظر باشی بقیه خوبی کنند و خودت فقط و فقط
در ازای چیزی-هر چیز- به آنها
خیر برسانی.
بعضی وقت ها یواشکی زیر فرشِ
اقوام میانسال، پول بگذار و نگذار
هرگز بفهمند تو این کار را کرده ای.
اما هر از گاهی به فرزندت بگو
چه کرده ای، تا یاد بگیرد.
تا بداند می شود خوبی کرد و
منتظر پاسخ و حتی نگاهِ
تشکرآمیزی نبود

نویسنده: ناشناس
گردآوری و بازنشر: استاتوس کده