بایگانی دسته: شعر و ادبیات

شعر غزل عارفانه از محتشم کاشانی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/sher-ghazal-mohtasham-f95.jpg

شعر غزل عارفانه از محتشم کاشانی

نشانده شام غمت گرد دل سپاهی را
که دست نیست بدان هیچ پادشاهی را
پناه صد دل مجروح گشته کاکل تو
چه پردلی که حمایت کند سپاهی را

جز آن جمال که خال تو نصب کرده ی اوست
که داد مرتبه خسروی سیاهی را
به نیم جان چه کنم با نگاه دم‌دمش
گه صدهزار شهید است هر نگاهی را

دلی که جان دو عالم به باد داده ی اوست
در او اثر چو بود ناله ای و آهی را
مر از وصل بس این سروری که همچو هلال
ز دور سجده کنم گوشه ی کلاهی را

برای مهر و وفا کند کوه کن صد کوه
ولی نکند ز دیوار هجر کاهی را
رو ای صبا و به آن سرو پاک‌دامن گو
که از برای تو کشتند بی‌گناهی را

جهان ز فتنه ی چشمت پرست ز انخم زلف
نما به محتشم ای گل گریز گاهی را

گردآوری و بازنشر: استاتوس کده

گلچین شعرهای رباعی از شاعر زن ایرانی مهستی گنجوی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/robaiyat-mahsty-ganjavi-f95.jpg

گلچین شعرهای رباعی از شاعر زن ایرانی مهستی گنجوی

در دهر مرا جز تو دل‌افروز مباد
بر لعل لبت زمانه فیروز مباد
و آن شب که مرا تو در کناری یا رب
تا صبح قیامت نشود روز مباد

*

*

شعر و ادبیات رباعی

*

*

گر ملک تو مصر و روم و چین خواهد بود
آفاق تو را زین نگین خواهد بود
خوش باش که عاقبت نصیب من و تو
ده گز کفن و سه گز زمین خواهد بود

*

*

شعر فلسفی عارفانه دوبیتی ناب

*

*

جان در ره عاشقی خطر باید کرد
آسوده دلی زیر و زبر باید کرد
وانگه ز وصال باز نادیده اثر
با درد دل از جهان گذر باید کرد

ادامه‌ی خواندن

شعر قصیده فارسی از خاقانی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/sher-ghaside-khaghani-f95.jpg

شعر قصیده فارسی از خاقانی

آمد دواسبه عید و خزان شد علم برش
زرین عذار شد چمن از گر لشکرش
عید است و آن عصیر عروسی است صرع دار
کف بر لب آوریده و آلوده معجرش

وینک خزان معزم عید است و بهر صرع
بر برگ زر نوشته طلسم مزعفرش
ز آن سوی عید دختر رز شوی مرده بود
زرین جهاز او زده بر خاک مادرش

یک ماه عده داشت پس از اتفاق عید
بستند عقد بر همه آفاق یک سرش
زرگر به گاه عید زر افشان کند ز شاخ
واجب کند که هست شکریز دخترش

شاخ چنار گویی حلوای عید زد
کآلوده ماند دست به آب معصفرش
بودی به روز عید نفس‌های روزه‌دار
مشکین کبوتری ز فلک نامه آورش

منقار بر قنینه و پر بر قدح بماند
کامد همای عید و نهان شد کبوترش
مرغ قنینه بلبل عید است پیش شاه
گل در دهن گداخته و ناله دربرش

انگشت ساقی از غبب غوک نرمتر
زلف چو مار در می عیدی شناورش
زلفش فرو گذاشته سر در شراب عید
دیوی است غسل گاه شده حوض کوثرش

ادامه‌ی خواندن

متن ادبی شاعرانه در مورد ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/matn-adabi-f95.jpg

متن ادبی شاعرانه در مورد ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ

شرح: ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯿﻢ…
ﭼﻪ ﺗﻨﻬﺎ.ﭼﻪ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ
ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ…
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺭﻭﺣﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ…
ﺑﯽ ﺻﺪﺍ!!! ﺑﯽ ﻫﯿﺎﻫﻮ !!!
ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ :
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﮊﺍﻧﺲ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :ﺭﺳﯿﺪﯾﻦ!!!
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :ﺑﺎﻗﯽ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ؟
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ:ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻮﻕ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﻮﯼ؟؟؟ ﻭﻣﺎﺩﺭ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ:ﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﺠﺎﺍﺍﺍﺳﺖ ؟؟
ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﺷﻨﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ…
ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ…
ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ…
ﻭﺗﻠﻮﺯﯾﻮﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ!
ﺍﻫﻨﮓ ﺑﺎﺭ ﺩﻫﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ..
ﻫﻮﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ !
ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺷﺪ !
ﭼﺎﯼ ﺳﺮﺩ ﺷﺪ !
ﻏﺬﺍ ﯾﺦ ﮐﺮﺩ !
ﺩﺭ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺑﺎﺯ ﻣﺎﻧﺪ…
ﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍﻗﻔﻞ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ
ﻭﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﮐﯽ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ!
ﻭﮐﯽ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﯾﻢ …
ﻭ ﮐﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ…
ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻧﺨﻨﺪﯾﺪﯾﻢ ..
ﻭ ﺩﻝ ﻧﺒﺴﺘﯿﻢ…
ﻭ ﭼﻄﻮﺭ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﯾﻢ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺳﻔﯿﺪ ﺷﺪ…!!!!
ﻭ ﮐﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻓﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ … ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ …

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

گلچین بهترین شعرهای مفهومی شاعران جهان – با اسم شاعر

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/sherhay-adabiyat-f95.jpg

گلچین بهترین شعرهای مفهومی شاعران جهان – با اسم شاعر

آه دوباره همان چشم ها
که زماني مرا چنان عاشقانه سلام مي داد
و دوباره همان لبها
که زندگي ام را شيرين مي کرد
و دوباره همان صدا
صدايي که زماني چنان مشتاقانه مي شنيدم اش
فقط من همان نيستم که بودم
به خانه بازگشته ام اما دگرگون
از بازوان سفيد و زيبايش
که سفت و عاشقانه به دورم مي پيچيد
به قلبش رسيده ام
به احساسات راکد و بي حوصله
هاينريش هاينه

*

*

اشعار مفهومی فارسی کوتاه

*

*

آه دوباره همان چشم ها
که زماني مرا چنان عاشقانه سلام مي داد
و دوباره همان لبها
که زندگي ام را شيرين مي کرد
و دوباره همان صدا
صدايي که زماني چنان مشتاقانه مي شنيدم اش
فقط من همان نيستم که بودم
به خانه بازگشته ام اما دگرگون
از بازوان سفيد و زيبايش
که سفت و عاشقانه به دورم مي پيچيد
به قلبش رسيده ام
به احساسات راکد و بي حوصله
هاينريش هاينه

*

*

گلچین بهترین شعرهای ناب فارسی

*

*

خورشید را میدزدم
فقط برای تو!
میگذارم توی جیبم
تا فردا بزنم به موهایت
فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم!
فردا تو می فهمی
فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت . می دانم!
آخ … فردا!
راستی چرا فردا نمی شود؟
این شب چقدر طول کشیده…
چرا آفتاب نمی شود؟
یکی نیست بگوید خورشید کدام گوری رفته؟
شل سیلوراستاین

ادامه‌ی خواندن

شعر عربی از هاتف اصفهانی – تجافی طبیبی نائیا عن‌دوائیا

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/sher-arabi-hatef-esfahany-f95.jpg

شعر عربی از هاتف اصفهانی

تجافی طبیبی نائیا عن‌دوائیا

تجافی طبیبی نائیا عن‌دوائیا
اخلای خلوتی ابیت و دائیا
بنی ام قد ابکی دما و تروننی
فما بالکم لاترحمون بکائیا

الم یان اخوانی لکم ان ترحموا
علیکم کئیبا فی دمی اللیل باکیا
فصرت ولا ادری من‌الیوم لیلتی
ولا عن یمینی لو نظرت شمالیا

اذا غالنی یا قوم دائی خلالکم
و مت فممن یطلبون بثاریا
فقوموا بلامهل و شوقوا مطیکم
الی کعبه الامال دار الامانیا

الی بلدة حفت بکل مسرة
الی بلدة اضحت من الهم خالیا
الی بلدة فیها هوای و منیتی
الی بلدة فیها جیبی ثاویا

قفوا عنده مستانسین و بلغوا
الیه سلامی ثم بثوا غرامیا
و قصوا له همی و کربی و لوعتی
و شدة اسقامی و طول عنائیا

و کثرة آلامی و قلة حیلتی
و طول مقاساة النوی و اصطباریا
و قولواله یا صاح یا غایة المنی
و قاک اله العالمین الدواهیا

امن طول ایام الفراق نسیتنی
و حاشاک ان تنسی محبا موافیا
ام اخترت غیری من محبیک مؤثرا
و حاشاک ان تعتاضنی بسوائیا

ادامه‌ی خواندن

گلچین شعر و ادبیات شاعران بزرگ و مشهور جهان

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/sher-va-ghazal-parsi-f95.jpg

گلچین شعر و ادبیات شاعران بزرگ و مشهور جهان

اکنون
که چک‌ چک سقف
در کاسه ی کوچک
عطش بنفشه را رفع نمی کند
و عبور کارت بانکی
از هیچ شیاری
نان نمی شود
حالا
که آلرژی فصلی
بهانه ی خوبی
برای دستمال کاغذی ست
تا زمستان را پاک کند
از چشمهای سرخ
و هیچ پرستویی
نام تو را نمی خواند
پلکهای من لای بهار را باز نمی کنند.
الهام عسکری

*

*

شعر نو از شاعران فارسی

*

*

شعر باید اینگونه باشد
که چو خوانیش
ترنمی نشیند کنج چشمانت
چو موج بر ساحل
تو را ببرد به سالیانی دور
روزهایی را که ز یاد برده ای حتی
بنشیند چو شال به دور گردنت
شراب شود و مستت کند ز دو عالم
به قافیه ای؛ یکدم بهشت شوی
که دگر هیچ حدیثی ترا وعده ی بهشت نتواند
بابک قریشی

*

*

گلچین شعرهای کوتاه

*

*

دور ریزهای ذهنت زباله ای ست
که شهر شعر را
خالی از شعور می کند…
نت گرفته هایت را بی تحمل بازیافت
به آتش یکباره می کشم
پسماند های خیالت را نیز….
گویا فیروزکوهی

ادامه‌ی خواندن

گلچین شعر رباعی فارسی از خلیل الله خلیلی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/sher-farsi-robay-khalili-f95.jpg

گلچین شعر رباعی فارسی از خلیل الله خلیلی

یارب سوزی که جسم و جان را سوزم
این کارگه سود و زیان را سوزم
یک شعله ی جانسوز که در آتش آن
خود را سوزم هر دو جهان را سوزم

*

*

شعرهای رباعی فارسی

*

*

ای سرو روان بیا که دستت بوسم
لبهای ظریف می پرستت بوسم
گر من نخورم تو باده در جامم ریز
تا مست شوم دو چشم مستت بوسم

*

*

شعر رباعی دوبیتی

*

*

یارب دردی که ناله آغاز کنم
شوری که سرود شوق را ساز کنم
چشمی که به سوی خویش چون باز کنم
آن گمشده را از دور آواز کنم

ادامه‌ی خواندن