بایگانی دسته: شعر و ادبیات

گلچین شعرهای پارسی – با نام شاعر

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/do-bity-f95.jpg

گلچین شعرهای پارسی – با نام شاعر

نشستم تا برون آیی خرامان
تو بیرون آمدی من رفتم از هوش
تو در عالم نمی‌گنجی ز خوبی
مرا هرگز کجا گنجی در آغوش
سعدی

*

*

شعر ناب پارسی روان

*

*

از اهل زمانه عار می‌باید داشت
وز صحبت‌شان کنار می باید داشت
از پیش کسی کار کسی نگشاید
امید به کردگار می باید داشت
ابوسعید ابوالخیر

*

*

شعر ناب فارسی با اسم شاعر

*

*
گوشہ گیـران زود در دلهــــــــــا تصرف میڪنند
بیشتر دل میبرد خالے ڪہ در ڪنج لــــــب اسٺ
صائب تبریزے

ادامه‌ی خواندن

متن آرامش بخش راز و نیاز با خداوند

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/my_god_i_love_f95.jpg

متن آرامش بخش راز و نیاز با خداوند

خدایا برای بودنت
برای  وقتی بارها و بارها نامت را با دل و جانم صدا کردم
و باز صدا کردم و باز کمک طلبیدم
و باز گلایه کردم و نیز گاهی قهر کردم
و تنهایم نگذاشتی و دیدم و درک کردم حضورت را روزهای بعد و زمانهای دیگر
تو را سپاس…
اینک تعظیم می کنم به درگاهت
و از تو می خواهم در این سال نو قدرتی به من ارزانی داری
که دوست بدارم حتی کسی را که دوستم نمی دارد
و بینشی به من بدهی که هیچ کس را در هیچ شرایطی قضاوت نکنم
و  به من درکی عطا کن که فراموش نکنم هر انسانی مبتلاست …
مبتلا به دردهای خود
و  نرنجم ساده از دیگری
که هر کداممان در این زیستن ها چقدر حق داریم …  
خدایا بینشی به من عطا کن به جای کینه
به ادراک عظیم و پاک و حقیقی برسم
نسبت به تمام انسانهای پیرامونم
الهی آمین…

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

شعر فصل نو – شعر کوتاه احساسی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/sher-fasl-b-f95.jpg

شعر فصل نو – شعر کوتاه احساسی

زمستان رفت و بهار آمد
و این یعنی غم ها هم می روند عاقبت
رنجها هم دود می شوند از دودکش دل و از کلبه ی جان می روند سوی آسمان عاقبت
خدای مهربان آنها را دسته دسته می کند و برای هر یک، مشتی  گل و شکوفه و یاس می ریزد بر سر و رویمان
پاداش صبوری، پاداش دوست داشتن های پر رنج، پاداش گذشتن ها…
ناگهان سراسر وجودمان را یک شادی عجیب، یک شادی مبهم و مرموز فرا می گیرد
نمی دانیم  از کجا آغاز شد و چگونه آغاز شد و چطور سراسر وجودمان را گرما بخشید.
یک حالیست بس  غریب …

گردآوری و بازنشر: استاتوس کده

شعر عاشقانه از سهراب سپهری

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/sohrab-sepehri-f95.jpg

شعر عاشقانه از سهراب سپهری

باید امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را دیدم
آرزوهایم را
بدهم تا برساند به خدا
به خدایی که خودم میدانم
نه خدایی که برایم از خشم
نه خدایی که برایم از قهر
نه خدایی که برایم ز غضب ساخته اند
به خدایی که خودم میدانم
به خدایی که دلش پروانه است
و به مرغان مهاجر هر سال راه را میگوید
و به باران گفته است باغها تشنه شدند
و حواسش حتی
به دل نازک شب بو هم هست
که مبادا که ترک بردارد
به خدایی که خودم میدانم
چه خدایی
شاعر: سهراب سپهری

گردآوری و بازنشر: مرجع استاتوس

شعر کوتاه عاشقانه ادبی – شاعر اوحدی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/shar-adabi-love-f95.jpg

شعر کوتاه عاشقانه ادبی

شاعر اوحدی

امشب از پیش من شیفته دل دور مرو
نور چشم منی، ای چشم مرا نور،مرو
دیگری از نظرم گر برود باکی نیست
تو، که معشوقی و محبوبی و منظور، مرو

خانه ی ما چو بهشتست به رخسار تو حور
زین بهشت، ار بتوانی، مرو، ای حور، مرو
امشب از نرگس مخمور تو من مست شوم
مست مگذار مرا امشب و مخمور مرو

عاشق روی توام، خستهٔ هجرم چه کنی؟
نفسی از بر این عاشق مهجور مرو
دل رنجور مرا نیست به غیر از تو دوا
ای دوای دل ما، ار سر رنجور مرو

اوحدی چون ز وفا خاک سر کوی تو شد
سرکشی کم کن و از کوی وفا دور مرو

گردآوری و بازنشر: استاتوس

شعر، رباعی و آثار رهی معیری

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/sher-rahy-e94.jpg

شعر، رباعی و آثار رهی معیری

آن را که جفا جوست نمی باید خواست
سنگین دل و بد خوست نمی باید خواست
مارا ز تو غیر از توتمنایی نیست
از دوست به جز دوست نمی باید خواست

*

*

رهی معیری

*

*

مستان خرابات ز خود بی خبرند
جمعند و ز بوی گل پراکنده ترند
ای زاهد خودپرست باما منشین
مستان دگرند و خودپرستان دگرند

*

*

آثار رهی معیری

*

*

ای جلوه ی برق آشیان سوز تو را
ای روشنی شمع شب‌افروز تو را
زآن روز که دیدمت شبی خوابم نیست
ای کاش ندیده بودم آن روز تو را

ادامه‌ی خواندن

شعر عاشقانه باران

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/sher-love-baran-e94.jpg

شعر عاشقانه باران

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می نشینی روبه رویم خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست

باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است؟
باز می خندم که خیلی! گرچه می دانی که نیست…
شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست

چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟
وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست

می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم با یاد مهمانی که نیست
رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست

گردآوری و بازنشر: شعر و ادبیات

گلچین ترانه های خیام – آثار خیام

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/khayam-sher-e94.jpg

گلچین ترانه های خیام

آثار خیام

بر لوحْ نشانِ بودنی‌ها بوده‌است
پیوسته قلم ز نیک و بد فرسوده‌است
در روز ازل هر آن‌چه بایست بداد،
غم خوردن و کوشیدنِ ما بیهوده است

*

*

ترانه خیام

*

*

چون روزی و عمر بیش‌وکم نتوان‌کرد
خود را به کم و بیش دُژَم نتوان‌کرد؛
کار من و تو چنان‌که رأی من و تو ست
از موم به دست خویش هم نتوان‌کرد

*

*

شعرهای خیام

*

*

افلاک که جز غم نفزایند دگر
نَنْهَند به جا تا نربایند دگر
نا آمدگان اگر بدانند که ما
از دَهْر چه می‌کشیم، نایند دگر

ادامه‌ی خواندن