بایگانی دسته: شعر و ادبیات

شعر غزل خاطره از شاطرعباس صبوحی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/sher-kh-shater-abas-e94.jpg

شعر غزل خاطره از شاطر عباس صبوحی

گل شکفت و آن گل رخسار یاد آمد مرا
سرو دیدم آن قد و رفتار، یاد آمد مرا
صبح، دیدم طرِه ی شبنم به روی برگ گل
زان لب و دندان گوهر بار، یاد آمد مرا
چون به طرف گلستان آمد سحر باد صبا
از نسیم روحبخش یار، یاد آمد مرا
روی گل دیدم، گریبان چاک کردم غنچه را
هر زمان کان سرو خوش رفتار، یاد آید مرا
شب صبوحی پیش اهل دل ز هامون می‌گذشت
زان دل دیوانه ی افگار، یاد آمد مرا

گردآوری و بازنشر: استاتوس

غزلیات شاطرعباس صبوحی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/sher-ghazal-shater-abas-e94.jpg

غزلیات شاطرعباس صبوحی

پدر، خواهد ببرد زلفکان چون کمندش را
پسر حیران، که چون سازد گرفتاران بندش را
کند کوتاه، دست از زلف و از لعل شکر خندش
نداند کاین دو هندو، پاسبانانند قندش را
سپندش خال و دودش زلف و آتش، پرتو رویش
عبث بی دود میخواهی بر این آتش، سپندش را
نکرده هیچ ابرو خم به قطع زلف می‌ماند
کمانداری که داد از دست ارپیچان کمندش را
صبوحی آنقدر نگذاشت آن زلف تا برجا
که گیری یک شب و بوسی دو لعل نوشخندش را

گردآوری و بازنشر: متن، جمله

زندگینامه، بیوگرافی و آثار شاطر عباس صبوحی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/shater-abas-e94.jpg

زندگینامه، بیوگرافی و آثار شاطر عباس صبوحی

شرح: تخلص صبوحی منتسب به شاطر عباس می باشد، وی در سال ۱۲۷۵ در شهر قم زاده شد، و در تهران اقامت گزید، نام پدر وی را کربلایی محمدعلی و نام جدش را مشهدی مراد ثبت کرده اند. درباره ی چهره و قد و قامت و اخلاق شاطر چنین نقل کرده اند: قامتی متوسط به حد اعتدال داشت، چهارشانه، با موی مشکی، ابرو های پر پشت و دیدگانی فراخ و گشاده بود. کلفتی لبان و خوش ترکیبی بینی و چشمان درشت، روی هم رفته چهره ای بسیار جذاب به وی بخشیده بود بطوریکه نظرها را بسوی خود جلب میکرد. صبوجی صدایی بم و مردانه و گیرا داشت. در مورد به خلق و خویش نوشته اند: خوش مشرب، مصاحبتش دلپذیر و مطبوع بود. اغلب فکور و اندیشناک به نظر میرسید. در هنگام کار، همیشه پیراهنی تمیز و پاک می پوشید و پیشبندی لطیف میبست. ولی در بیرون از محل کار سرداری ماهوت آبی کمرچین در بر مینمود. زلفانش انبوه و تا پشت گردنش افتاده بود. در شرح حالش گفته اند: از شاعران خوش قریحه، خوش ذوق و با استعداد کافی در غزل و رباعی بوده است. اشعارش، بسیار روان و ساده و در خور فهم عموم طبقات می باشد. صبوحی غیر از غزلیات آثار دیگری از قبیل مسمطات، رباعیات و دوبیتی از خود برجای نهاده است. از جزئیات زندگی وی اطلاع دقیقی در دست نیست. سرانجام شاطر عباس صبوحی در سال ۱۳۱۵ در شهر تهران دار فانی را وداع گفت.
معروفیت شاطر عباس صبوحی بیشتر بدین دلیل است که چنان که گفته اند از سواد خواندن و نوشتن بی بهره بوده و با این حال طبعی موزون داشته و اشعاری عاشقانه می سرایده است.

گردآوری و بازنشر: استاتوس

آثار و رباعیات بابا افضل کاشانی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/sher-robaee-babaafzal-e94.jpg

آثار و رباعیات بابا افضل کاشانی

اندوه تو دلشاد کند هر جان را
کفر تو دهد تازگی ای ایمان را
دل راحت وصل تو مبیناد دمی
با درد تو گر طلب کند درمان را

*

*

اشعار رباعی بابا افضل

*

*

دل سیر نشد از کم و از بیش تو را
با آن که منازل است در پیش تو را
عذرت نپذیرند گهِ مرگ، از آنک
بسیار بگفته اند در پیش تو را

*

*

شعر رباعی فارسی

*

*

در کار کش این عقل به کار آمده را
تا راست کند کار به هم برزده را
از نقش خیال در دلت بتکده ایست
بشکن بت و کعبه ساز بتکده را

ادامه‌ی خواندن

گلچین شعرهای رباعی فارسی – از محتشم کاشانی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/mohtasham-kashany-sher-e94.jpg

گلچین شعرهای رباعی فارسی

از محتشم کاشانی

نواب کز و نیم مه و سال جدا
این عیدم از آن قبله ی آمال جدا
امروز که طوف کعبه فرض است و ضرور
من مانده‌ام از کعبهٔ اقبال جدا

*

*

شعر رباعی دوبیتی فارسی

*

*

ای کرده قدوم تو سرافراز مرا
وز یک جهتان ساخته ی ممتاز مرا
از خاک مذلتم چو برداشته‌ای
یک باره نگهدار و مینداز مرا

*

*

شعر رباعی فارسی

*

*

ای نورده آیینهٔ احساس مرا
لطف تو کلید قفل وسواس مرا
نام تو خدا کرده چو فرهاد تو نیز
بردار ز پیش کوه افلاس مرا

ادامه‌ی خواندن

گلچین شعرهای دوبیتی عارفانه – اقبال لاهوری

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/sherhay-eghbal-lahoty-e94.jpg

گلچین شعرهای دوبیتی عارفانه

اقبال لاهوری

سرود رفته باز آید که ناید؟
نسیمی از حجاز آید که ناید؟
سرآمد روزگار این فقیری
دگر دانای راز آید که ناید؟

*

*

گلچین اشعار دوبیتی ناب

*

*

اگر می آید آن دانای رازی
بده او را نوای دل گدازی
ضمیر امتان را می کند پاک
کلیمی یا حکیمی نی نوازی

*

*

شعرهازی زیبای دوبیتی

*

*

متاع من دل درد آشنای است
نصیب من فغان نارسای است
بخاک مرقد من لاله خوشتر
که هم خاموش و هم خونین نوای است

ادامه‌ی خواندن

شعر پارسی “نغمه ی رفوگر” – شاعر پروین اعتصامی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/sher-naghme-rofogar-e94.jpg

شعر پارسی نغمه ی رفوگر

شاعر پروین اعتصامی

شب شد و پیر رفوگر ناله کرد
کای خوش آن چشمی که گرم خفتن است
چه شب و روزی مرا، چون روز و شب
صحبت من، با نخ و با سوزن است

من بهر جائی که مسکن میکنم
با من آنجا بخت بد، هم مسکن است
چیره شد چون بر سیه، موی سپید
گفتم اینک نوبت دانستن است

نه دم و دودی، نه سود و مایه‌ای
خانهٔ درویش، از دزد ایمن است
برگشای اوراق دل را و بخوان
قصه‌های دل، فزون از گفتن است

من زبون گشتم بچنگال دو گرگ
روز و شب، گرگند و گیتی مکمن است
ایستادم، گر چه خم شد پشت من
اوفتادن، از قضا ترسیدن است

گر نهم امروز، این فرصت ز دست
چاره‌ام فردا به خواری مردن است
سر، هزاران دردسر دارد، سر است
تن، دو صد توش و نوا خواهد، تن است

ادامه‌ی خواندن

شعر قصیده فارسی – با تن دون یار گشتی دون شدی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/sher-ghaside-etesamy-e94.jpg

شعر قصیده فارسی

با تن دون یار گشتی دون شدی

از آثار پروین اعتصامی

تو بلند آوازه بودی، ای روان
با تن دون یار گشتی دون شدی
صحبت تن تا توانست از تو کاست
تو چنان پنداشتی کافزون شدی

بسکه دیگرگونه گشت آئین تن
دیدی آن تغییر و دیگرگون شدی
جای افسون کردن مار هوی
زین فسونسازی تو خود افسون شدی

اندرون دل چو روشن شد ز تو
شمع خود بگرفتی و بیرون شدی
آخر کارت بدزدید آسمان
این کلاغ دزد را صابون شدی

با همه کار آگهی و زیر کی
اندرین سوداگری مغبون شدی
درس آز آموختی و ره زدی
وام تن پذرفتی و مدیون شدی

نور نور بودی، نار پندارت بکشت
پیش از این چون بودی، اکنون چون شدی
گنج امکانی و دل گنجور تست
در تن ویرانه زان مدفون شدی

ملک آزادی چه نقصانت رساند
کامدی در حصن تن مسجون شدی
هر چه بود آئینه روی تو بود
نقش خود را دیدی و مفتون شدی

ادامه‌ی خواندن