شعرهای معنادار و ادبی
کاش میشد بنویسم بزنم بر در باغ
که من از اینهمه دیوار بدم می آید
دوست دارم به ملاقات سپیدار روم
ولی از مرد تبردار بدم می آید
ای صبا بگذر و از من، به تبر دار بگو
که از این کار تو بسیار بدم می آید…
*
*
گلچین شعرهای محمد سلمانی
*
*
عشق پرواز بلنديست مرا پر بدهيد
به من انديشة از مرز فراتر بدهيد
من به دنبال دل گمشدهاي ميگردم
يك پريدن به من از بال كبوتر بدهيد
تا درختان جوان، راه مرا سد نكنند
برگ سبزي به من از فصل صنوبر بدهيد
يادتان باشد اگر كار به تقسيم كشيد
باغ جولان مرا بيدر و پيكر بدهيد
آتش از سينة آن سرو جوان برداريد
شعلهاش را به درختان تناور بدهيد
تا كه يك نسل به يك اصل خيانت نكند
به گلو فرصت فرياد ابوذر بدهيد
عشق اگر خواست، نصيحت به شما، گوش كنيد
تن برازندة او نيست، به او سر بدهيد
دفتر شعر جنونبار مرا پاره كنيد
يا به يك شاعر ديوانة ديگر بدهيد
*
*
شعر عاشقانه از محمد سلمانی
اس ام اس کده
*
*
وقتي كه حكمران چمن باد ميشود
اول تبر حواله شمشاد ميشود
ديگر چه مكتب و چه مرام و چه مسلكي
در گلشني كه قبلهنما باد ميشود
بلبل خموش، غنچه گرفتار، گل ملول
يعني چمن مدينه بيداد ميشود
جايي كه سنگ، زمزمه عشق سردهد
آنجاست تيشه قاتل فرهاد ميشود
يك عمر آن كه بود مجلد به جلد دوست
درگير و دار حادثه جلاد ميشود…