بایگانی برچسب: s

بیوگرافیی نعمت الله ترکانی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/torkani-a94.jpg

(بیوگرافیی نعمت الله ترکانی)

شرح: “نعمت الله ترکانی” در سال ۱۳۳۰ خورسیدی، برابر با سال۱۹۵۱ میلادی در مناطق اطراف شهر هرات زاده شد. او
دوره آموزش ابتدائی را در شهر هرات گذراند، وی سپس تحصیلات دانشگاهی اش را در دانشگاه کابل ادامه داده و پس از پایان تحصیلاتشد در دانشکده کابل، در سال ۱۹۷۶ میلادی برای دوره فوق لیسانس با کمک یک بورسیه تحصیلی عازم  انگلستان گشت. ترکانی از سال ۱۹۷۸ میلادی به بعد در افغانستان به تدریس مشغول شد.
در سال ۱۹۹۲ میلادی بخاطر جنگ، شهر کابل را بسوی هرات ترک کرد، و به مدت ده سال در سازمان های کمک رسانی بین المللی در هرات به خدمت به هم میهنان خود مشغول شد.
در سال ۲۰۰۲ میلادی نیز به کشور اتریش عزیمت کرد. ترکانی متاهل و دارای شش فرزند می باشد. به ادبیات، تاریخ و موسیقی علاقه دارد، به هیچ حزب و یا جمعیت سیاسی وابستگی ندارد.ترکانی در نشریات افغانستان از سال ۱۹۷۶ به بعد شعر، داستان و مقالات ادبی متعددی با نام های “نعمت الله ترکانی” یا “جهانمهر هروی” را به چاپ رسانده است.

گلچین شعرهای نعمت الله ترکانی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/01/sherhay-shosem-rosa-bahman93.jpg

شعرهای داستانی شاعران معصر

مــوی ســرم چـــو برف زمستان سپیــد شــد
نامــد بهــار و قامت مــن خــم چــو بید شد
گفتــم کــه ســر زنم به زمیـن دلـت ولی
ایـن دانــه از جوانــه زدن نـا امیـد شــد
از عمر رفته، در طلب وصل یکشبی
صدهـا هـــزار خاطره ام  ناپدید شـد
بار غمی کـه گشت نصیبم به شهر تو
هــر روز  از گذشتـــه ای دیگــر مزید شــد
آنکــس کـــه در حــریم تــو سرباز عشق بود
بــا تیغ خشــم  و غضبـت  امشب شهیـد شــد
رمـز وجود غمکش میخانه  را مگو ی
عطــار بــود، مــولوی و بایـــزید شــد

*

*

اس ام اس شعرهای ادبی جدید

اس ام اس کده

*

*
این روزها سخن  ز ره  داد میکنند
شهـری خراب و خانه ای آباد میکنند
بیچــاره را بـــه بنــد و ســر دار میبـــرند
شیطـــان و فتنـــه را همـــه آزاد میــکنند
شیـخ و فقیـه و قاضی و مفتی به نام دین
صـــد حیلـــه بهـــر مــرگ تــو بنیـاد میکنند…

*

*

شعرهای شاعران ایرانی

اس ام اس کده

*

*
چون تـــیر از میانـــۀ قلبـم عبــور کــن
طــــرح غــــروب زنـدگــی ام مـــرور کـــن
راهــی کـــه مـیــروی خطــر انتحــار نیســت
دلهــــره هــای واهـــی خـــود را تـــو دور کـــن
از انفجـــــار بغــــض تـــــو مـهــتـاب در گـــــرفــت
شــب را میــــان بســتـــر یـــک صبــح گـــور کن
فـــــردا نمیــشود بــــه صلیـــبم کــشی بـــرو
آشــوب در تمـامـــی شهــــرم ضـــرور کـــن
تا کی به فکر تخت سلیمان نشسته ای
یک لحظه همتی چو دل تنگ مور کن
دنیـا بکام عـــاشق نادان نمیــــشود
ترک فریب،  نخوت  کـبر و غـرور کــن

ادامه‌ی خواندن