بایگانی برچسب: s

داستان داش آکل – از صادق هدایت

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/07/dastan-sadegh-hedayat-t94.jpg

(داستان داش آکل – از صادق هدایت)

شرح داستان: همه اهل شیراز میدانستند كه داش آكل و كاكارستم سایه ی یكدیگر را با تیر میزدند. یكروز داش آكل روی سكوی قهوه خانه ی دو میلی چندك زده بود، همانجا كه پاتوغ قدیمیش بود. قفس كركی كه رویش شله ی سرخ كشیده بود. پهلویش گذاشته بود و با سرانگشتش یخ را دور كاسه ی آبی میگردانید. ناگاه كاكارستم از در درآمد، نگاه تحقیر آمیزی باو انداخت و همینطور كه دستش بر شالش بود رفت روی سكوی مقابل نشست. بعد رو كرد به شاگرد قهو چی و گفت:
 “به به بچه، یه یه چای بیار بینیم”

داش آكل نگاه پرمعنی بشاگرد قهوه چی انداخت، بطوریكه او ماستها را كیسه كرد و فرمان كاكا را نشنیده گرفت. استكانها را از جام برنجی در میآورد و در سطل آب فرو میبرد، بعد یكی یكی خیلی آهسته آنها را خشك میكرد. از مالش حوله دور شیشه ی استكان صدای غژ غژ بلند شد.

كاكا رستم از این بی اعتنائی خشمگین شد، دوباره داد زد: “مه مه مگه كری! به به تو هستم؟”

شاگرد قهوه چی با لبخند مردد به داش آكل نگاه كرد و كاكا رستم از ما بین دندانهایش گفت:

بقیه داستان در ادامه مطلب…

ادامه‌ی خواندن