بایگانی برچسب: s

متن زیبای حاشیه نشین – از نوشته های قیصر امین پور

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/ghesar-aminpor-1-a94.jpg

(متن زیبای حاشیه نشین)

از نوشته های قیصر امین پور

شرح: ما حاشیه نشین هستیم. مادرم می گوید: “پدرت هم حاشیه نشین بود، در حاشیه به دنیا آمد، در حاشیه جان کند و در حاشیه مرد”.
من هم در حاشیه به دنیا آمده ام
لیکن نمی‌خواهم در حاشیه بمیرم
برادرم در حاشیه بیمارستان مرد.
خواهرم همیشه مریض است. همیشه گریه می کند، گاهی در حاشیه گریه، کمی هم می خندد.
مادرم می‌گوید: “سرنوشت ما را هم در حاشیه صفحه تقدیر نوشته‌اند”.
و هر شب ستاره بخت مرا که در حاشیه آسمان سوسو می زند به من نشان می دهد
ولی من می‌گویم: “این ستاره من نیست”.
من در حاشیه به دنیا آمدم،
در حاشیه بازی کردم.
همراه با سگها و گربه ها و مگس ها در حاشیه زباله ها گشتم تا چیز به درد بخوری پیدا کنم.
من در حاشیه بزرگ شدم و به مدرسه رفتم.
در مدرسه گفتند: “جا نداریم”
مادرم گریه کرد. مدیر مدرسه گفت: “آقای ناظم اسمش را در حاشیه دفتر بنویس تا ببینیم!”
من در حاشیه روز، به مدرسه شبانه می روم.
در حاشیه کلاس می نشینم.
در حاشیه مدرسه می نشینم و توپ بازی بچه ها را نگاه می‌کنم، چون لباسم همرنگ بچه ها نیست.
من روزها در حاشیه خیابان کار می‌کنم و بعضی شب ها در حاشیه پیاده رو می خوابم.
من تابستانکار می کنم، بهار کار می کنم، زمستان کار می‌کنم. پاییز کار می کنم و در حاشیه کار، زندگی می کنم.
من در حاشیه شهر زندگی می کنم.
من در حاشیه زمین زندگی می کنم.
من در مدرسه آموخته ام که زمین مثل توپ گرد است و می چرخد.
اگر من در حاشیه زمین زندگی می کنم، پس چطور پایم نمی لغزد و در عمق فضا پرتاب نمی شوم؟
زندگی در حاشیه زمین خیلی سخت است.
حاشیه بر لب پرتگاه است، آدم ممکن است بلغزد و سقوط کند.

ادامه‌ی خواندن

نثر ادبی چراغ سبز – از نوشته های قیصر امین پور

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/ghysar-aminpor-a94.jpg

(نثر ادبی چراغ سبز)

از نوشته های قیصر امین پور

شرح: چراغ راهنمای سر چهار راه قرمز می شود. ترمز می كنیم و پشت چراغ قرمز توقف میکنیم. در همین لحظه چند پرنده از روی سیم های برق بالای سر ما برمی‌خیزند، بال زنان از چراغ قرمز رد می شوند و به طرف دیگر خیابان می روند.
چرا پرنده ها چراغ قرمز را رعایت نمی كنند؟ اما پرنده ها كه ماشین نیستند! آیا تنها ماشینها و قطارها و كشتی ها و هواپیماها چراغ راهنما دارند؟ چرا “باد” كه می وزد بدون توجه به چراغ راهنما از چهار راهها عبور میکند؟
چرا وقتی كه “سیل” می آید هیچكدام از قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت نمی كند؟ از كوچه ها و خیابانها و چراغ قرمزها رد می‌شود. همه چیز را خراب می كند و خیابانهای جدید می سازد؟
لیکن سیل و باد كه ماشین نیستند تا پشت چراغ قرمز، ترمز كنند و به احترام قانون بایستند! آیا آنها هیچ قانونی را رعایت نمی كنند؟
نه! فكر می كنم آنها هم هر كدام برای خودشان قانونی دارند و چراغ راهنمای خودشان را رعایت می كنند!
مثلاً روزها كه چراغ زرد آسمان روشن می‌شود، پرندگان به پرواز درمی آیند، و غروب كه چراغ آسمان قرمز می شود به آشیانه باز می‌گردند.
پروانه ها هم وقتی كه چراغ چمن سبز می شود به پرواز درمی آیند و هنگامی كه به چراغ قرمز چمن می رسند، توقف می كنند. چراغ درختان كه زرد و قرمز می شود، پاییز از چهار راه فصلها گذر میکند. خلاصه ماشینها، آدمها و پرندگان و همه ی موجودات برای خودشان قوانین راهنمایی دارند. اما آیا قوانین راهنمایی برای ماشین ها و آدمها یكسان است؟
نه! ماشین ها همیشه باید قوانین راهنمایی را رعایت كنند ولی آدمها كه ماشین نیستند تا در همه جا این قوانین را رعایت كنند! زیرا زندگی تنها یك خیابان نیست كه سر همه چهار راه های آن چراغ راهنما گذاشته باشند و جایی مخصوص عابر پیاده خط كشی كرده باشند. زیرا بعضی از قسمت های زندگی اصلا آسفالت نشده است. بلكه جاده ای است سنگلاخ و پر پیچ و خم و پر از دره و پرتگاه. زیرا در بعضی از قسمت های زندگی اصلاً جاده ای پیدا نیست.
زیرا در بعضی از راهها فقط یك جای پا، جاده را نشان می دهد.
زیرا در بعضی از جاها حتی جای پایی هم پیدا نیست. و ما اولین رهگذر آن راه هستیم. كه جای پای ما جاده را می سازد.
زیرا در بعضی از قسمت های زندگی اصلا راه عبور نیست. بلكه كوهی است كه باید با چنگ و دندان از صخره های سخت و عمودی آن بالا رفت.
در چنین چهار راه هایی هیچ چراغ راهنمایی نیست، به جز چراغی كه در دلهای ما روشن است.
در چنین راه هایی اگر ناگهان چراغ قرمز خون، به علامت خطر روشن شود، آیا باید بایستیم و از رفتن بمانیم، یا خطر كنیم و پیش برویم، تا چراغ سبز را برای دیگران روشن كنیم؟
در همین فكرها هستم كه ناگهان چراغ راهنما پیش روی ما سبز می‌شود، به راه می‌افتیم.// نثری زیبا از قیصر امین پور. با اندکی دخل و تصرف توسط اس ام اس کده

نثر کوتاه آدم ها مثل کتاب ها هستند – از قیصر امین پور

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/ghysar-amin-por-a94.jpg

(نثر کوتاه آدم ها مثل کتاب ها هستند – از قیصر امین پور)

برخی از آدم ها جلد زرکوب دارند
برخی جلد سخت و ضخیم و برخی نازک
برخی از آدم ها با کاغذ کاهی چاپ می شوند و برخی با کاغذ خارجی
برخی از آدم ها ترجمه شده اند
برخی از آدم ها تجدید چاپ می شوند
و برخی از آدم ها فتوکپی یا رونوشت آدم های دیگرند
برخی از آدم ها با حروف سیاه چاپ می شوند
و برخی از آدم ها صفحات رنگی دارند
برخی از آدم ها تیتر دارند، فهرست دارند
و روی پیشانی برخی از آدم ها نوشته اند:
حق هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ می باشد
برخی از آدم ها قیمت روی جلد دارند
برخی از آدم ها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند
و برخی از آدم ها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند
برخی از آدم ها را باید جلد گرفت
برخی از آدم ها جیبی هستند و می‌شود آنها را توی جیب گذاشت
برخی از آدم ها را می توان در کیف مدرسه گذاشت
برخی از آدم ها نمایش نامه اند و در چند پرده نوشته می شوند
برخی از آدم ها فقط جدول و سرگرمی و معما دارند
و برخی از آدم ها فقط معلومات عمومی هستند
برخی از آدم ها خط خوردگی دارند
و برخی از آدم ها غلط چاپی دارند
برخی از آدم ها زیادی غلط دارند و بعضی غلط های زیادی
از روی بعضی از آدم‌ها باید مشق نوشت
و از روی برخی آدم ها باید جریمه نوشت
و با برخی از آدم ها هیچ وقت تکلیف ما روشن نیست
برخی از آدم ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آن ها را بفهمیم
و برخی از آدم ها را باید نخوانده دور انداخت…

نثر بالا منتخبی از نثرهای معاصر اثر قیصر امین پور می باشد