بایگانی برچسب: s

شعر و غزل عارفانه چشم من چون به روی او باز است

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/02/sher-ghazal-farsi-b94.jpg

شعر و غزل عارفانه چشم من چون به روی او باز است

شاعر: رضی الدین آرتیمانی

چشم من چون به روی او باز است
در ندانم که بسته یا باز است
خاک فرسوده دیده و گوش است
لیک خاموش حرف و آواز است
تو در گفتگو ببند و ببین
که چه درها بروی دل باز است
کلهٔ خشک، جام جمشید است
نقش الواح گلشن راز است
چه کنم درد من دوا سوز است
چه کنم عشق او به من ساز است
با رضی دیگر از بهشت مگوی
نیست طاووس بلکه شهباز است

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

شعر غزل (کسی که در رهش از پا و سر خبردار است)

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/02/sher-ghazal-razi-odin-b94.jpg

شعر غزل عاشقانه (کسی که در رهش از پا و سر خبردار است)

کسی که در رهش از پا و سر خبردار است
نه عاشق است که در بند کفش و دستار است
غمی به گرد دلم جلو‌ه گر شده که از آن
غباری ار بنشیند بر آسمان بار است
بدیگران ببر ای باد بوی نومیدی
که در خرابه ی ما زین متاع بسیار است
بر آستانه او عاشقانه جان درباخت
رضی که در غم عشقش هنوز بیمار است

شاعر: رضی الدین آرتیمانی

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

گلچین غزلیات رضی الدین آرتیمانی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/02/ghazal-razi-odin-b94.jpg

گلچین غزلیات رضی الدین آرتیمانی

بهشت است آن ندانم یا بهار است
غلط کردم غلط، دیدار یار است
هلاک آن تنم کز نازنینی
زمین و آسمانش زیر بار است
مرا گوئی چرا شوریده شکلی
شراب است و بهار است و نگار است
مرا ویران دلی و جلوهٔ او
هزار اندر هزار اندر هزار است
بناکامی خوشم یا رب که آنچه
بکام من نگردد، روزگار است
رضی گویی میان کشتگان کیست
شهیدان تو را شمع مزار است

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

غزلیات فارسی: داند آنکس که ز دیدار تو برخوردار است

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/02/ghazal-artima-b94.jpg

غزلیات فارسی

داند آنکس که ز دیدار تو برخوردار است

داند آنکس که ز دیدار تو برخوردار است
که خرابات و حرم غیر در و دیوار است
ای که در طور ز بیحوصلگی مدهوشی
دیده بگشای که عالم همگی دیدار است
همه پامال تو شد خواه سرو خواهی جان
و آنچه در دست من از توست همین پندار است
از تو ناقوس بدست من مست است که هست
و ز تو طرفی که ببستیم همین زنار است
برخور از باغچهٔ حسن که نشکفته، هنوز
گل رسوائی ما از چمن دیدار است
باور از مات نیاید به لب بام در آی
تا ببینی که چه شور از تو درین بازار است
دو جهان بر سر دل باخت رضی منفعل است
که فزایند بر آن بار گر این بازار است

شاعر: رضی الدین آرتیمانی

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

غزل فارسی “چون مهر بر آی بام و ایوان را”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/02/ghazal-artima-d94.jpg

(غزل فارسی چون مهر بر آی بام و ایوان را)

رضی الدین آرتیمانی

چون مهر بر آی بام و ایوان را
بگداز چو موم سنگ و سندان را
امشب مه چارده ز خورشیدم
شرمنده نشد ببین تو عرفان را
در سینه هزار چاکم افزون شد
تا دیده‌ام آن چاک گریبان را
بنگر که بهم چگونه میجوشند
آن آتش لعل و آب حیوان را
بنشین که ز کفر و دین بر‌آورده
سودای تو کافر و مسلمان را
الماس بریز بر سر زخمم
خالی مکن از نمک نمکدان را
آن به که ز شکوه لب فرو بندیم
بر هم بزنیم زور دیوان را
ای آنکه به سر هوای او داری
آغشته بخون ببین شهیدان را
چون نسبت او بجان توانم کرد
چون نیست به جان نسبتی جان را
از معرکه بین که طرفه، بیرون رفتند
کردیم چو امتحان حریفان را
عاجز گشتی ور نه باشد از هوئی
ریزم به خاک خون خاقان را
کم فرصتی ار نباشد از آهی
بر باد دهیم خاک کیوان را
از ما بطلب هر آنچه میخواهی
در فقر کن امتحان فقیران را
دیگر بخدای بر نداری دست
بشناسی اگر علی عمران را
برخیز رضی ازین میان برخیز
با هم بگذار جان و جانان را

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

شعر غزل ناب – نقابی بر افکن ز پی امتحان را

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/razi-adin-ghaz-neghab-b94.jpg

شعر غزل ناب

نقابی بر افکن ز پی امتحان را

از: رضی الدین آرتیمانی

نقابی بر افکن ز پی امتحان را
که تا بینی از جان لبالب جهان را
چو در جلوه آیی بدین شوخ و شنگی
برقص اندر آری زمین و زمان را
بروی زمین مهروار ار بخندی
بزیر زمین درکشی آسمان را
من از حسرت رویش از هوش رفتم
خدایا شکیبی تماشاکنان را
به دل زان نداریم یک مو گرانی
که بر سر کشیدیم رطل گران را
بهارت دلا کس ندانست چون شد
بهر حال دریاب فصل خزان را
فراموش کردند از مهربانی
چه افتاد یاران نامهربان را
از آن نام تو بر زبان می نراندم
که میسوخت نام تو کلام و زبان را
رضی این چه شور است در نالهٔ تو
که از هوش بردست پیر و جوان را

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

غزل آنچنان داده عشق جوش مرا

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/razi-adin-ghaz-an-b94.jpg

غزل آنچنان داده عشق جوش مرا

برگرفته از غزلیات: رضی الدین آرتیمانی

آنچنان داده عشق جوش مرا
که ز سر رفته عقل و هوش مرا
عقل کلی شده فراموشم
بسکه مالیده عشق گوش مرا
نه چنانم ز مستی دوشین
که کشیدن توان به دوش مرا
در خروشم ز شور چون دریا
نتوان ساختن خموش مرا
عاقبت می‌پرستی تو رضی
می فروشد به می فروش مرا

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

غزل شوری نه چنان گرفت ما را – رضی الدین آرتیمانی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/razi-adin-ghaz1-b94.jpg

غزل شوری نه چنان گرفت ما را

شاعر: رضی الدین آرتیمانی

شوری نه چنان گرفت ما را
کز دست توان گرفت ما را
ما هیچ گرفته ایم از او
او هیچ از آن گرفت ما را
هر گه بتو عرض حال کردیم
در حال زبان گرفت ما را
درد دل ما نمیکنی گوش
درد دل از آن گرفت ما را
هشدار که صرصر اجل هان
چون باد خزان گرفت ما را
مردیم و ز کس وفا ندیدیم
دل از همه زان گرفت ما را
هر دوست که در جهان گرفتیم
دشمن به از آن گرفت ما را
هر چند که راستیم چون تیر
او همچو کمان گرفت ما را
گفتیم که بشکنیم توبه
ماه رمضان گرفت ما را
یا رب به زبان چه رانده بودیم
کاتش به زبان گرفت ما را
دیدیم جهان به جز طرب نیست
ز آن دل ز جهان گرفت ما را
پا از سر ما نمیکشد غم
گوئی به ضمان گرفت ما را
بس حرف که بر رضی گرفتیم
بعضی سخنان گرفت ما را

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده