بایگانی برچسب: s

وصیت نامه گابریل گارسیا مارکز

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/vasiyat-name-gabril-d94.jpg

وصیت نامه گابریل گارسیا مارکز

نامه خداحافظی من به تمام دوستدارانم

شرح: اگر خداوند براي لحظه اي فراموش ميكرد كه من عروسكي كهنه ام و تكه كوچكي از زندگي به من ارزاني ميداشت احتمالا همه آنچه را كه به فكرم ميرسيد بیان نمیکردم بلکه به همه چيزهايي كه ميگفتم فكر ميكردم.كمتر ميخوابيدم و بيشتر رويا ميديدم. چون ميدانستم هر دقيقه اي كه چشممان را بر هم ميگذاريم شصت ثانيه نو را از دست ميدهيم. هنگامي كه ديگران مي ايستند راه ميرفتم و هنگامي كه ديگران ميخوابيدند بيدار ميماندم. وقتی كه ديگران صحبت ميكردند گوش ميدادم و از خوردن يك بستني شكلاتي چه لذتي كه نميبردم. کینه ها و نفرت هایم را روی تکه ای یخ مینوشتم و زیر نور آفتاب دراز میکشیدم.
اگر خداوند تكه اي زندگي به من ارزاني ميداشت قبايي ساده ميپوشيدم و طلوع آفتاب را انتظار ميكشيدم. با اشكهايم گلهاي سرخ را آبياري ميكردم تا درد خارشان و بوسه گلبرگهايشان در جانم بخلد و هر روز غروب خورشید را عاشقانه تماشا میکردم.
خدايا اگر تكه اي زندگي ميداشتم نميگذاشتم حتي يك روز بگذرد بي آنكه به مردمي كه دوستشان دارم نگويم كه دوستشان دارم. بله تا جایی که میتوانستم به آنها میگفتم که دوستشان دارم. هر لحظه. به همه مردان و زنان میقبولاندم كه محبوبم اند در كمند عشق زندگي ميكردم. به انسان ها نشان ميدادم كه چه در اشتباه اند كه گمان ميبرند وقتي پير شدند ديگر نميتوانند عاشق باشند. به آدمها میگفتم که عاشق باشند و عاشق باشند و عاشق. به هر كودكي دو بال ميدادم اما رهايش ميكردم تا خود پرواز را بياموزد و به سالخوردگان ياد ميدادم كه مرگ نه با سالخوردگي كه با فراموشي سر ميرسد. به انسانها یاد آوری میکردم که در قبال احساسی که به یکدیگر میدهند پاسخو هستند.
آه! انسانها، از شما چه بسيار چيزها آموخته ام. من دريافته ام كه همگان ميخواهند در قله كوه زندگي كنند بي آنكه بدانند خوشبختي واقعي جاییست که سراشیبی به سمت قله را میپیماییم. دريافته ام كه وقتي طفل نوزاد براي اولين بار با مشت كوچكش انگشت پدر را مي فشارد او را براي هميشه به دام مي اندازد. دريافته ام كه يك انسان فقط هنگامي حق دارد به انسان ديگر از بالا به پايين بنگرد كه ناگزير باشد او را ياري دهد تا روي پاي خود بايستد.
من از شما بسي چيزها آموخته ام، لیکن در حقيقت فايده چنداني ندارد چون هنگامي كه آنها را در اين چمدان ميگذارم بدبختانه در بستر مرگ خواهم بود. اما شما این را بخاطر بسپارید. چون هنوز زنده اید.

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

مختصری از کتاب “صد سال تنهایی”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/book-100-Years-of-Solitude.jpg

(مختصری از کتاب صد سال تنهایی)

نویسنده: گابریل گارسیا مارکز

شرح: کتاب صد سال تنهایی چندین بار توسط مترجمان گوناگون به فارسی ترجمه گشته است که معروفترین آنها ترجمه بهمن فرزانه می باشد.
کتاب رمان صد سال تنهایی به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته که نسل اول آنها در دهکده ای به نام ماکوندو ساکن شده است. داستان از زبان سوم شخص حکایت شده است. طی مدت یک قرن تنهایی پنج نسل دیگر از بوئندیاها به تشکیل یافته اند و حوادث سرنوشت ساز ورود کولیها به دهکده و تبادل کالا با ساکنین آن رخ دادن جنگ داخلی و ورود خارجی ها برای تولید انبوه موز را نظاره می کندد.

نام کتاب: صد سال تنهایی
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
ناشر: انتشارات امیرکبیر
مترجم: بهمن فرزانه

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

بیوگرافی گابریل گارسیا مارکز

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/10/gabril-m94.jpg

(بیوگرافی گابریل گارسیا مارکز)

شرح: “گابریل خوزه گارسیا مارکز” در روز ۶ مارس سال ۱۹۲۷ میلادی در در دهکده آرکاتاکا در منطقه سانتامارا کشور کلمبیا زاده شد. او روزنامه نگار، رمان نویس، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی می باشد. گابریل بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور است و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی را می گذاراند. گابریل در سال ۱۹۴۱ اولين نوشته های خویش را در روزنامه ای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبيرستانی بود منتشر نمود و در سال ۱۹۴۷ به تحصيل رشته حقوق در دانشگاه بوگوتا روی آورد. در سال ۱۹۶۵ شروع به نوشتن رمان صد سال تنهايی کرد و آن را در سال ۱۹۶۸ به اتمام رساند که به عقيده اکثر منتقدان، این رمان شاهکار او به شمار می آید. او در سال ۱۹۸۲ برای این رمان، جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. وی در سال ۱۹۹۹ رسما مرد سال آمريکای لاتین شناخته شد و در سال ۲۰۰۰ مردم کلمبيا با ارسال طومارهايی خواستار پذيرش رياست جمهوری کلمبيا توسط مارکز بودند که وی نپذيرفت. او یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی است، گرچه تمام آثارش را نمی‌توان در این سبک طبقه‌ ندی کرد.

بقیه زندگینامه گابریل گارسیا مارکز در ادامه مطلب…

ادامه‌ی خواندن

داستان آخرین سفر کشتی خیالی – از گارسیا مارکز

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/07/garsiya-marks-t94.jpg

(داستان آخرین سفر کشتی خیالی – از گارسیا مارکز)

شرح داستان: حالا به همه نشان خواهم داد من کی هستم، این را سال‌ها بعد، با صدای کلفت مردانه‌اش به‌خود گفت، سال‌ها پس از آن‌که برای اولین بار کشتی اقیانوس‌پیمای عظیم را دید که بدون نور و بدون سر و صدا، یک‌شب مانند یک‌ساختمان بزرگ و متروک ازمقابل دهکده عبور کرد و طولش از سرتاسر دهکده بیشتر و قدش از بلندترین برج ناقوس کلیسا بلندتر بود و در ظلمت شب به سفر خود به‌سمت شهر مستعمره‌ای طرف دیگر خلیج ادامه داد، شهری که برای مقابله با دزدان دریایی، مملو از قلعه‌های جنگی بود، با بندر باستانی سیاه‌پوستان و فانوس دریایی بزرگی که حلقه‌های نور هولناکش هر پانزده ثانیه یک‌بار، دهکده را تبدیل به منظره‌ای از کوه‌های ماه، با خانه‌های نورانی و خیابان‌های آتش‌فشانی می‌کرد، و گرچه او در آن زمان پسربچه‌ای بیش نبود و صدایش هنوز مردانه نشده بود ولی از مادرش اجازه گرفته بود که شب، تا دیر وقت کنار ساحل بماند و به صدای چنگ نواختن‌های شبانة باد گوش کند ولی هنوز به‌خاطر می‌آورد که چگونه وقتی نور فانوس دریایی گشوده می‌شد، کشتی اقیانوس‌پیما ناپدید می‌شد و بار دیگر با کنار رفتن نور ظاهر می‌شد، به‌طوریکه کشتی در مدخل خلیج به‌طور مداوم ظاهر می‌شد و ناپدید می‌گشت و با تلوتلو خوردن خواب‌آلود خود سعی داشت کانال خلیج را بیابد، تا این‌که گویی سوزنی در دستگاه جهت‌یابش شکسته باشد…

بقیه داستان در ادامه مطلب…

ادامه‌ی خواندن