بایگانی برچسب: s

جمله خنده دار جدید باحال

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/03/fun-text-e94.jpg

جمله خنده دار جدید باحال

طب سنتی طوریه که ?
شما بری بگی من دست چپم رو تو تصادف از دست دادم، میگن این چهار تا دمنوش رو بخور یدونه دست نو جای قبلی در میاد!!!?????

*

*

جمله خنده دار جدید باحال

*

*

یکی از بزرگترین زجرهای مشترک
بین همه مون توی بچگی
این بود که:??
باید میرفتیم جنسی که
اشتباه خریدیمو پس میدادیم…!?
یادش میفتم قلبم میگیره.??

*

*

متن خنده دار جدید باحال

*

*

خانوم فالگیر تو خیایون گفت:
عزیزم خوشگل خانو*م بیا فالتو بگیرم
نرفتم ?
داد زد: همچین خوشگلم نیستی ?
دماغت کوفتس ??

ادامه‌ی خواندن

جک های بیمزه جدید و خنده دار

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/new-text-fun-d94.jpg

فتحعلی شاه قاجار گه گاه شعر می سرود و روزی شاعر دربار را به داوری گرفت. شاعر هم که شعر را نپسندیده بود بی پروا نظر خود را باز گفت.فتحعلی شاه فرمان داد او را به طویله برند و در ردیف چهار پایان به آخور ببندند.
شاعر ساعتی چند آنجا بود تا آن که شاه دوباره او را خواست و از نو شعر را برایش خواند سپس پرسید:«حالا چطور است؟
شاعر هم بی آنکه پاسخی بدهد راه خروج پیش گرفت!
شاه پرسید: کجا می روی؟
گفت: به طویله!

*

*

جوک های بیمزه جدید

*

*
داشتم تو اتوبان ميرفتم ?
 ديدم يه بچه رو موتور خوابش برده بود?
 و داشت مي افتاد ?
باباش هم اصلا حواسش نبود ??
 رفتم کنارش بهش گفتم ?
پس چرا حواست به بچه ات نيس ?
 يه دفعه دو دستي زد تو سرش ?
 و گفت : اصغر پس ننه ت کووو؟ ??

*

*

جوک بیمزه خنده دار جدید

*

*

امروز ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﻧﮏ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ۲۰۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮐﻨﻪ
ﮐﺎﺭﻣﻨﺪ ﺑﺎﻧﮏ ﯾﻪ ﺑﺴﺘﻪ ۱۰۰ ﺗﺎﯾﯽ ۲ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺩﺍﺩ
 ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺷﻤﺮ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩ?
ﻣﻦ ﺳﺮﻡ ۵ ﺗﺎ ﺑﺨﯿﻪ ﺧﻮﺭﺩ!!!?
 ﮐﺎﺭﻣﻨﺪ ﺑﺎﻧﮏ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﮐﻨﻪ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ !!?

ادامه‌ی خواندن

قسمت ۳۳ رمان شیدا و صوفی – از چیستا یثربی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/chista-yasrebi-1a94.jpg

قسمت ۳۳ رمان شیدا و صوفی

از چیستا یثربی

شرح: …با علی در یک فست فود نشسته بودیم. گفت چی میخوری؟ گفتم هرچی خودت میخوری. حوصله فکر کردن درباره غذا نداشتم، گفت چیه؟ گفتم وقتی تو اداره پلیس کنارت وایسادم داشتم بیهوش میشدم، کاش دستمو میگرفتی! گفت ببین شغل من! گفتم شغل تو! پس من چی؟ مادری من؟ احساس من؟ عشق من؟ انتظار من؟ هیچوقت هیچی خواستم؟ از طلاقم تا حالا منتظر بودم یه بار فقط همون علی بشی که باهم دم پادگان وضو گرفتیم، گفت تو ناراحتی عزیز، مشکل چیه؟ چند جوان به ما نگاه میکردند، نمیدانم چه چیز ما برایشان جالب بود، شاید کاپشن چرم علی. یا موهای گندم طلایش. گفتم چند وقته اینا رو میدونی به من نگفتی؟ گفت سه ساعت قبل از تو! گفتم دیگه چی میدونی؟ گفت اینکه این ایام بی هماهنگی با من دنبال این پرونده نمیری! گفتم چیه برام نگرانی؟ گفت اوضاع خیلی خوب نیست، موضوع فقط قتل و آدم ربایی خانوادگی نیست، موضوع مهم تریه پای پلیس بین الملل وسطه! گفتم علی من خیلی تنها بودم، شبای زیادی با عکس تو حرف زدم، خجالت نمیکشم بگم عاشقتم،… میدونی بم اعتماد کن! گفت چون یه دفعه شورشی میشی بت نمیگم! گفتم این روژانه؟ درسته؟ بعد از عملای جراحی و یه مدت زندگی تو آمریکا، مشکات دووم نمیاره برش میگردونه، خونه کوچیکی تو اصفهان براش میگیره و رسما هر هفته همو میدیدن، ولی مگه یه مادر کور تو کردستان نداشت؟ گفت نه مادر کور داشت، نه مادری که صیغه مشکات شه! برای رد گم کنی اونا رو گفت. مادرش بهیار بیمارستان بود، دخترشم با خودش میبرد سر کار، بعد اتفاقی میافته. و مشکات تصمیم میگیره از اون دختر مراقبت کنه، تو خونه ش، به اسم پرستار بهار، مدارک بهیاری مال مادر روژانه، اینجا ما گول خوردیم چون اسم مادر روژان،”روژانو” بود و چون با پسر عموش عروسی کرده بود، فامیلشم با روژان یکی بود، ما فکر کردیم مدارک روژانه و به سن توجه نکردیم! گرچه فقط هفده سال از دخترش بزرگتره، مادره مرده. اما روژان زنده ست و سالها عاشق مشکات بوده. مثل شوهر، مثل پدر، برادر، همه چی. برای همین حرفای مشکاتو دربست قبول داشته، مشکات به دروغ بش میگه پلیس برای جریان قرصای منصور، دنبالشه و هی آدرس عوض میکنه، پس بهتره اصفهان بمونه و دنبالش نیاد، مشکات میاد دیدنش. روژان ساده هم که شنیده بهار مرده باور میکنه. گفتم اما آرش، صوفی، پرویز، سیمین و دکتر هوشنگ. همه بی جواب موندن! علی گفت مشکات همه چیزو میدونه، اون و بهار. باید اعتراف کنه. گفتم اون مرد حاضره بمیره چیزی نگه، حس میکنم یه راز مخوفی داره. گفت اگه بدونه روژان در خطره، شاید حرف بزنه. گفتم اما روژان که در خطر نیست. گفت هست اتفاقا هست. بریم مشکات باید حرف بزنه!… ادامه رمان را در قسمت های بعد خواهیم خواند…

سری جدید جوک های خنده دار مهر ۹۴

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/09/mored-dashtim-sh94.jpg

جک و اس ام اس هاب باحال جدید

نصفنهار چیست؟
غذایی است که ما هر شب می خوریم
دیشب با دوس دخترم دعوام شد اساسی !
هی بش میگفتم
تو جز من با یکی دیگه هستی و اینا …
آخرش گفت بابا اصلا اگه شک داری
بیا خطامون رو یه هفته عوض کنیم
هیچی دیگه دیدم آبروم در خطره
بش گفتم : نه نفسم !
من به عشقم اعتماد کامل دارم …!

*

*

اس ام اس تاپ جدید مهرماه

*

*
?

?                                ?

                 ?

?                                ?

              
                 ?

?                                ?

                 ?

?                               ?

                  ?

?                                ?

                ?

?                                ?

                 ?

گوش کن…
صدای نفس های پاییز رامیشنوی؟؟
واین زیباترین فصل خدا میاید…
غم واندوه هایت رابه برگ های درختان آویزان کن…
چندروز دیگر میریزند…

ادامه‌ی خواندن

متن، اس ام اس و پیامک دروغ

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/05/sms-dorogh-94.jpg

مسیج جدید پیامک دروغ

دوستت دارم هایت را پس میدهم، بر دلم سنگینی میکند این همه دروغ!

*

*

یامک جدید پیامک جدید پیامک دروغ

*

*
پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت و چه ساده بودم من که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم…

*

*

اس ام اس جدید پیامک دروغ

*

*

عجب طعم گسی دارد دروغ هایت!
وقتی به خورد گوش هایم میرود، تمام ذهنم را جمع می کند…

ادامه‌ی خواندن