بایگانی برچسب: s

شعر قصیده – صد بیم خزانش بهر بهار است

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/02/shere-ghaside-e94.jpg

شعر قصیده

صد بیم خزانش بهر بهار است

شاعر: پروین اعتصامی

آهوی روزگار نه آهوست، اژدر است
آب هوی و حرص نه آبست، آذر است
زاغ سپهر، گوهر پاک بسی وجود
بنهفت زیر خاک و ندانست گوهر است
در مهد نفس، چند نهی طفل روح را
این گاهواره رادکش و سفله پرور است
هر کس ز آز روی نهفت از بلا رهید
آنکو فقیر کرد هوای را توانگر است
در رزمگاه تیره ی آلودگان نفس
روشندل آنکه نیکی و پاکیش مغفر است
در نار جهل از چه فکندیش، این دلست
در پای دیو از چه نهادیش، این سر است
شمشیرهاست آخته زین نیلگون نیام
خونابه ها نهفته در این کهنه ساغر است
تا در رگ تو مانده یکی قطره خون بجای
در دست آز از پی فصد تو نشتر است
همواره دید و تیره نگشت، این چه دیده‌ایست
پیوسته کشت و کندنگشت، این چه خنجر است
دانی چه گفت نفس بگمراه تیه خویش:
زین راه بازگرد، گرت راه دیگر است
در دفتر ضمیر، چو ابلیس خط نوشت
آلوده گشت هرچه بطومار و دفتر است
مینا فروش چرخ ز مینا هر آنچه ساخت
سوگند یاد کرد که یاقوت احمر است
از سنگ اهرمن نتوان داشت ایمنی
تا بر درخت بارور زندگی بر است

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

شعر نگهدار ز آلودگی پاک جانرا – از پروین اعتصامی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/02/sher-ghasede-parvin-etesami-d94.jpg

شعر نگهدار ز آلودگی پاک جانرا

شاعر: پروین اعتصامی

رهائیت باید، رها کن جهانرا
نگهدار ز آلودگی پاک جانرا
بسر برشو این گنبد آبگون را
بهم بشکن این طبل خالی میانرا
گذشتنگه است این سرای سپنجی
برو باز جو دولت جاودانرا
زهر باد، چون گرد منما بلندی
که پست است همت، بلند آسمانرا
برود اندرون، خانه عاقل نسازد
که ویران کند سیل آن خانمانرا
چه آسان بدامت درافکند گیتی
چه ارزان گرفت از تو عمر گرانرا
ترا پاسبان است چشم تو و من
همی خفته می‌بینم این پاسبانرا
سمند تو زی پرتگاه از چه پوید
ببین تا بدست که دادی عنانرا
ره و رسم بازارگانی چه دانی
تو کز سود نشناختستی زیانرا
یکی کشتی از دانش و عزم باید
چنین بحر پر وحشت بیکرانرا
زمینت چو اژدر بناگه ببلعد
تو باری غنیمت شمار این زمانرا
فروغی ده این دیده ی کم ضیا را
توانا کن این خاطر ناتوانرا
تو ای سالیان خفته، بگشای چشمی
تو ای گمشده، بازجو کاروانرا
مفرسای با تیره‌رائی درون را
میالای با ژاژخائی دهانرا
ز خوان جهان هر که را یک نواله
بدادند و آنگه ربودند خوانرا
به بستان جان تا گلی هست، پروین
تو خود باغبانی کن این بوستانرا

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

بیوگرافی و زندگینامه پروین اعتصامی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/08/parvin-m94.jpg

(بیوگرافی و زندگینامه پروین اعتصامی)

شرح: رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی در بیست و پنجم اسفند ۱۲۸۵ هجری شمسی در تبریز متولد شد. وییکی از شاعران نامدار ادب فارسی و یکی از مفاخر ارزشمند خطه آذربایجان می باشد که در زمینه شعر و ادب همچنان می درخشد و از شاعران کم نظیر در این عرصه میباشد. عمر پروین بسیار کوتاه بود، کمتر زنی از میان سخنگویان اقبالی همچون پروین داشت که در دورانی این چنین کوتاه شهرتی فراگیر داشته باشد، بسیاری از ابیات آن بصورت ضرب المثل به زبان خاص و عام جاری گشته است.

پروین در کودکی با خانواده اش به تهران آمد. پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت، و هنگامیکه متوجه استعداد دخترش شد، به پروین در زمینه سرایش شعر کمک کرد. یوسف اعتصامی معروف به اعتصام الملک از نویسندگان و دانشمندان بنام ایران بود. وی اولین (چاپخانه) را در تبریز بنا کرد، مدتی هم نماینده ی مجلس بود. اعتصام الملک مدیر مجله بنام (بهار) بود که اولین اشعار پروین در همین مجله منتشر شد. شعر زیر را پروین در ۱۲ سالگی سروده است، با خواندن این بیت ها به توانائی او در آن سن و سال پی می برد برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی، یعنی یازده تا چهارده سالگی او می باشد:

ای مُرغک خُرد، ز آشیانه
پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کودکانه؟
در باغ و چمن چمیدن آموز
رام تو نمی شود زمانه
رام از چه شدی؟ رمیدن آموز
میندیش که دام هست یا نه
بر مردم چشم، دیدن آموز
شو روز به فکر آب و دانه
هنگام شب آرمیدن آموز

ادامه‌ی خواندن

گلچین اشعار پروین اعتصامی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2014/12/ashare-parvin-etesami-day-93.jpg

اشعار پروین اعتصامی

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم:
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟
آن یک جواب داد: چه دانیم ما که چیست؟
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت:
این اشک دیده من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست

*

*

دیوان اشعار پروین اعتصامی

اس ام اس کده

*

*

شنیده اید که آسایش بزرگان چیست
برای خاطر بیچارگان نیاسودن
به کاخ دهر که آلایش است بنیادش
مقیم گشتن و دامان خون نیالودن
همی ز عادت و کردار زشت کم کردن
هماره بر صفت و خوی نیک افزودن
ز بهر بیهده، از راستی بری نشدن
برای خدمت تن روح را نفرسودن
رهی که گمرهیش در پی است نسپردن
دری که فتنه اش اندر پس است نگشودن

ادامه‌ی خواندن