بایگانی برچسب: s

ضرب المثل “من ندیم توام نه ندیم بادمجان”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/12/nadim-a94.jpg

ضرب المثل “من ندیم توام نه ندیم بادمجان”

به همراه تفسیر ادبی و ریشه یابی

شرح: این اخذ شده از رساله دلگشای عبید زاكانی می باشد، ضرب المثل “من ندیم توام نه ندیم بادمجان”، نوکر بادمجان به كسانی كه به اقتضای زمان در زندگی خود تابع هیچ اصل و اساس معقولی نباشند و هر طرف که منافعشان باشد به همان سوی می روند، اطلاق می گردد.
حکایت است که سلطان محمود را در زمان گرسنگی بادمجان بورانی پیش آوردند، خوشش آمد و بگفت: بادمجان طعامی است خوش.
در همان لحظه ندیمی در مدح بادمجان فصلی پرداخت و چون سیر شد گفت: بادنجان چیز خیلی مضری است.
ندیم، دوباره در مضرت بادمجان مبالغتی تمام كرد. سلطان فرمود: ای مردك نه این زمان كه مدحش می گفتی؟ گفت: من ندیم توام نه ندیم بادمجان، مرا چیزی باید گفت كه ترا خوش آید نه بادمجان را. شرحی بود بر ضرب المثل های کهن پارسی

ضرب المثل “کینه شتری”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/12/kine-a94.jpg

ضرب المثل “کینه شتری”

به همراه تفسیر ادبی و ریشه یابی…

شرح: ضرب المثل “کینه شتری”، اشخاصی که در انتقام و کینه توزی چنان لجوج و یکدنده هستند که به هیچ وجه حاضر نمی شوند ذره ای از انتقامجویی خارج شوند و کینه پایدارشان تنها با گرفتن انتقام کم می شود. این گونه افراد لجوج و یکدنده در عرف به اصطلاح “کینه شتری” مشهور شده است.
شتر که در میان جانوران، از مهربان ترین و قانع ترین حیوانات می باشد، دارای یک خصوصیت و صفت ویژه نیز می باشد که بسیار خطرناک است که همان کینه پایدار و دایمی است که از آن به کینه شتری تعبیر می کنند. وقتی شتر کینه کسی را در دل بگیرد به هیچ وجه نمی توان امید عفو و گذشت از وی را داشت و هرگونه مهربانی و محبت بعدی نمی توان آن را از میان بردارد. شتر خشمگین همواره منتظر فرصت مناسب است که انتقامش را متجاوز به حقوق خویش بگیرد.
عجب این می باشد که شتر مست و دیوانه به ساربان مورد نظر هنگامی که در جمع قرار دارد هرگز حمله نمی کند. فقط نگاه خشم آلودش را که شراره انتقام از آن می بارد به چشمان آن ساربان می اندازد و با دهان کف آلود پیاپی نعره های چندش آور و هولناک سر می دهد زیرا شتر کینه توز در عین مستی و دیوانگی خوب احساس می کند که اگر در میان جمع به ساربانی که اذیتش کرده حمله کند سایرین با چوب و چماق به جانش می افتند. وای به روزی که شتر مست و کینه توز آن فرصت مناسب را به چنگ آورد و ساربان مورد نظر را یکه و تنها در بیابان گیر بیاورد. البته ساربانان برای این گونه مواقع راه چاره و علاجی یافته اند که به لیاقت و زرنگی آنان بستگی دارد. وقتی ساربان در بیابان مورد حمله شتر خشمگین قرار گرفت راه نجاتش این است که در حال فرار از شتر، لباسهایش را یکایک درآورد و به پشت سرش بیندازد. در اینجاست که شتر گول می خورد و به جای ساربان که در حال فرار است لباسی را که جلویش افتاده به دندان می گیرد و تنه سنگین خود را روی آن می مالد.
بعد دوباره با پاهای های درازش به تعقیب ساربان می پردازد و خود را به او می رساند. ساربان یک تکه دیگر از لباس هایش را می اندازد و خلاصه به این ترتیب تا آخرین تکه لباس خود را بیرون آورده در حال فرار جلوی شتر انتقامجو می اندازد. چنانچه تا زمانی که لباس هایش تمام شد توانست خود را به آبادی یا پناهگاهی برساند بدون شک نجات خواهد یافت وگرنه مرگش حتمی می باشد آن هم چه مرگ فجیع و دلخراشی.
افراد کینه توز، افرادی هستند که بهره ای از عفو و گذشت و ایمان واقعی نبرده اند و چشم دیدن نعمت در دست دیگری را ندارند و یا از خطا و اشتباه دیگری هرگز چشم پوشی نمی کنند. کینه توزی این گونه افراد لجوج و یکدنده در عرف اصطلاح به کینه شتری تعبیر شده است. در حقیقت کینه شتری همان حق و کینه ای پایدار است که آتش خشم آن جز به آب سرد انتقام خاموش نمی شود. شرحی بود بر ضرب المثل های قدیمی

ضرب المثل “کلاهش پس معرکه است”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/12/kolahash-a94.jpg

ضرب المثل “کلاهش پس معرکه است”

به همراه تفسیر ادبی و ریشه یابی

شرح: ضرب المثل “کلاهش پس معرکه است”، وقتی کسی در کاری شرکت کند و با وجود تلاش و فعالیت وضعش طوری باشد که احتمال موفقیت نرود، اصطلاحاً می گویند: کلاهش پس معرکه است.
در قدیم شعبده بازان، مارگیرها، پهلوانان و درویشان  در سر چهار راهها و معابر عمومی معرکه می گرفتند و هنر خود را به نمایش می گذاشتند. به صورتی که پهلوانان در وسط چهارراه و معبر عمومی سفره ای پهن می کرد، اطراف این سفره تا مسافت و عمق یک الی دو متر کاملاً باز بود و جزء حریم درویش معرکه گیر محسوب می شد که هنگام انجام برنامه در آن تردد و رفت و آمد می کرده است.
بیرون از این محوطه تماشاچیان مجاز بودند دایره وار بایستند و هنرنماییهای معرکه گیر را تماشا کنند. چنانچه بر تعداد تماشاچیان افزوده می شد درویش معرکه گیر دوایر صفوف اول ودوم و سوم را تکلیف می کرد بنشینند تا بقیه تماشاچیان که دیرتر رسیده و در عقب جمعیت ایستاده بودند بتوانند بساط معرکه گیری را ببینند و از نقالیها و عملیات و شیرینکاریهای معرکه گیر دیدن نمایند.
گاهی اتفاق می افتاد یکی از تماشاچیان که در صف جلو نشسته بود با اطرافیان اختلاف پیدا می کرد و یا رفتاری از وی سر می زد که موجب حواس پرتی معرکه گر و اختلال نظم می شد. در این موقع یکی از تماشاچیان به منظور دفع شر، کلاه آن شخص مخل و مزاحم را که در صف اول نشسته بود بر می داشت و به خارج از دایره یعنی پس معرکه پرتاب می کرد.
شخص مزاحم که کلاهش پس معرکه افتاده بود برای بدست آوردن کلاهش ناچاراً از معرکه خارج می شد و سایرین جایش را می گرفتند و دیگر نمی توانست به صف اول بازگردد. شرحی بود بر ضرب المثل های قدیمی پارسی

ضرب المثل “کفگیر به ته دیگ خورده”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/12/kafgir-a94.jpg

ضرب المثل “کفگیر به ته دیگ خورده”

به همراه تفسیر و ریشه ادبی

شرح: ضرب المثل “کفگیر به ته دیگ خورده”، وقتی كه فردي دير برسد و ديگر نتوان مثل قبل با توانائي و ثروت قبلي به وی كمك كرد از این ضرب المثل استفاده می شود.
در قدیم زمان پخش غذای نذری، مردم براي گرفتن غذاي نذري صف مي كشيدند.
وقتی كه غذا در حال تمام شدن بود و پلو به انتها ميرسيد كفگير فلزي در اثر برخورد به ديك صدا مي داد و آشپزها وقتي كه غذا تمام ميشد كفگير را ته ديك مي چرخاندند و با اينكار به بقيه كساني كه در صف بودند خبر ميدادند كه غذا تمام شده است.
با گذشت زمان اين كار بصورت ضرب المثل در آمد. شرحی بود بر ضرب المثل های قدیمی

ضرب المثل “قمپز در کردن”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/12/ghompoz-a94.jpg

ضرب المثل “قمپز در کردن”

به همراه شرح ادبی

شرح: ضرب المثل “قمپز در کردن”، هنگام بالیدن نابجا و فخر و مباهات بی مورد کردن و زدن حرفهای توخالی و بدون پایه و اساس مورد استفاده قرار میگیرد.
دولت امپراطوری عثمانی در جنگهای خود با ایران، از توپ سرپری به نام قمپوز (قمپوز نام کوهی در ترکیه است)استفاده میکرد. گلوله در این توپ به کار نمی رفت بلکه مقدار زیادی باروت در آن می ریختند و پارچه های کهنه و مستعمل را با سنبه در آن به فشار جای می دادند و می کوبیدند تا کاملا سفت و محکم شود. سپس این توپها را در مناطق کوهستانی که موجب انعکاس و تقویت صدا می شد به طرف دشمن آتش می کردند. صدایی آنچنان مهیب و هولناک داشت که تمام کوهستان را به لرزه در می آورد و تا مدتی صحنه جنگ را تحت الشعاع قرار می داد ولی کاری انجام نمی داد و اثر تخریبی نداشت.
در جنگهای اولیه که دولت عثمانی از این توپ استفاده کرد، صدای عجیب و مهیب آن در روحیه سربازان ایرانیان اثر می گذاشت و از پیشروی آنان تا حدود موثری جلوگیری می کرد ولی بعدها که ایرانیان به ماهیت و توخالی بودن آن پی بردند هرگاه صدای گوش خراشش را می شنیدند به یکدیگر می گفتند: ” نترسید قمپوز د رمی کنند” یعنی تو خالی است وگلوله ندارد.
کلمه قمپوز رفته رفته به صورت قمپز تغییر شکل داده و زمانی که حرفهای تو خالی و بدون پایه و اساس زده می شود به کار برده می شود. شرحی بود بر ضرب المثل های قدیمی فارسی

ضرب المثل “شاه می بخشد، وزیر نمی بخشد”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/12/shah-a94.jpg

ضرب المثل “شاه می بخشد، وزیر نمی بخشد”

به همراه تفسیر ادبی

شرح: ضرب المثل “شاه می بخشد، وزیر نمی بخشد”، وقتی مقام بالاتر فرمانی صادر میکند ولی مجری فرمان را به مصلحت ندیده و از انجام آن خودداری می کند. در این حالت با طنز و کنایه می گویند: شاه می بخشید، وزیر نمی بخشید. نقل است که “شاه سلیمان” پسر شاه عباس دوم، در سال ۱۰۷۸ قمری بر تخت سلطنت جلوس کرد و مدت ۲۹ سال با قساوت و عیاشی سلطنت کرد. او وزیر مقتدر و کاردانی داشت به اسم شیخ علی خان زنگنه که از سال ۱۰۸۶ تا۱۱۰۱ قمری فرمانروای حقیقی ایران به شمار میامد و بدلیل اینکه شاه صفی خوش گذران و ضعیف النفس بود، همه امور مملکتی را او اداره می کرد.
 یکی ار عادات شاه سلیمان این بود که در مجالس عیش و طرب شبانه، هنگامی که سرش از باده ناب گرم می شد، دیگ کرم و بخشش او به جوش می آمد و برای رقاصه ها و مغنیان مجلس مبالغ هنگفتی حواله صادر می کرد که صبح بروند و از شیخ علی خان بگیرند.
وقتی شب به سر می رسید و بامدادان حواله های صادر شده را نزد شیخ علی خان می بردند، او همه را یکسره و بدون پروا به بهانه آن که چنین اعتباری در خزانه موجود نیست، بی پاسخ می گذاشت و متقاضیان را دست از پا درازتر بر می گردانید. یعنی “شاه می بخشد، وزیر نمی بخشد”. شرحی بود بر ضرب المثل های معروف فارسی

“سبیل کسی را چرب کردن” – گلچین جملات معروف

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/12/sibil-a94.jpg

(سبیل کسی را چرب کردن)

گلچین جملات معروف

شرح: ضرب المثل “سبیل کسی را چرب کردن”، برای رشوه دادن و دادن حق و حساب به کسی به قصد برآورده شدن خواسته استفاده می شود. در زمان صفویه سبیل در میان مردم رونق بسیار داشت و پادشاهان، در روز روزه چند بار به نظافت و آرایش سبیل خود می پرداختند و آن را با روغن مخصوصی برای شفافیت و جلوگیری از آویزان شدن و حالت سربالا چرب کرده و مالش می دادند.
 فردی بنام ابوالقاسم خان کار نظافت و آرایش سبیلهای مظفرالدین شاه را انجام می داد، حتی در سفر اروپا وی را همراه خود برده بود که در مواقع معین سبیل او را چرب میکرد و جلا می داد. زمانی که سبیل شاه چرب می شد و از زیبایی و ابهت آن شاد می شد و سر حال می آمد، چرب کننده سبیل و اطرافیان شاه موقع را مغتنم شمرده و هر تقاضایی داشتند می نمودند، زیرا می دانستند که وی سر کیف است و حتما تقاضاهایشان را اجابت خواهد کرد و بدین ترتیب عبارت “سبیل کسی را چرب کردن” در آن دوره به معنی اخاذی کردن و گرفتن چیزی از صاحب سبیل فهمیده می شد و به عنوان اصطلاح در میان مردم رایج و مرسوم شد.
اصطلاح “سبیل کسی را چرب کردن” در قدیم به معنای گرفتن چیزی از کسی و امروزه این اصطلاح به معنی رشوه دادن یا دادن چیزی به کسی به قصد برآورده شدن خواسته استفاده می شود. شرحی بود بر ضرب المثل های قدیمی

“زیر کاسه نیم کاسه ای است” – مرجع ضرب المثل های فارسی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/12/zir-kase-a94.jpg

(زیر کاسه نیم کاسه ای است)

مرجع ضرب المثل های فارسی

شرح: ضرب المثل “زیر کاسه نیم کاسه ای است”، زمانیکه احساس شود نیرنگ و فریب در کار است، از این ضرب المثل استفاده می شود. در قدیم بدلیل نبودن یخچال، مردم مواد غذایی فاسد شدنی را در کاسه می ریختند و کاسه ها را دور از دسترس ساکنان خانه و به ویژه کودکان در سردابه ها و زیرزمین ها، نگه می داشتند و کاسه های بزرگ را وارونه بر روی آنها قرار می دادند تا از گرد و غبار و حشرات و حیوانات موذی در امان بمانند. با این روش گرمای محتویات آن تا مدتی به همان درجه و میزان اولیه باقی می ماند.
بدین لحاظ در گذشته اگر کسی می دید که کاسه بزرگی در آشپزخانه وارونه قرار گرفته است به قیاس کاسه های موجود در زیر زمین، گمان می کرد که در زیر آن نیز باید نیم کاسه ای وجود داشته باشد که به این شکل گذاشته شده است، ولی چون این کار در آشپزخانه معمول نبود و نیست، در این مورد مطمئن نبود و لذا این کار را حقه و فریبی میپنداشت و در صدد یافتن علت آن بر می آمد.
از این رو رفته رفته جمله “زیر کاسه نیم کاسه ای است” به معنای وجود نیرنگ و فریب در کار، در میان مردم به صورت ضرب المثل در آمده و در موارد وجود شبهه ای در کار مورد استفاده قرار گرفت. شرحی بود بر ضرب المثل های پارسی