بایگانی برچسب: s

ضرب المثل “از اين ستون به آن ستون فرج است”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/az-in-soton-a94.jpg

ضرب المثل “از اين ستون به آن ستون فرج است”

به همراه تفسیر و ریشه یابی

شرح: ضرب المثل “از اين ستون به آن ستون فرج است”، زمانیکه شخصی نا اميد می باشد و او را دلداري مي دهند كه در اندك فرصتي مشكل رفع و گشايش در كار می شود. مردي برای اولین بار به شهری مسافرت کرد. همان شب فردي به قتل رسید. نگهبانان مرد غريب را نزديك محل قتل دستگير کرده. و او را نزد قاضي مي برند. و چون مرد ناشناس نتوانست بي گناهي خود را ثابت كند،‌ قاضي دستور اعدام صادر كرد. فردا مرد مسافر را به يك ستون بستند تا اعدام كنند. مرد هرچه گفت كه بي گناه است و بعدا از اين كار پشيمان خواهند شد، جلاد گفت من بايد دستور را اجرا كنم.
جلاد آخرين خواسته مسافر را پرسید؟
مرد كه ديد مرگ وی نزديك می باشد گفت: مرا به آن يكي ستون ببنديد و اعدام كنيد. جلاد فكر كرد كه مرد میخواهد فرار کند و اين يك بهانه است و به او گفت اين چه خواهش مسخره اي است!
مسافر پاسخ داد: رسم اين است كه آخرين خواهش يك محكوم به اعدام اگر ضرري براي كسي نداشته باشد اجرا شود.
جلاد دست وی را با احتياط باز كرد و به ستون بعدي بست.
در همين لحظه حاكم و سوارانش از آنجا گذشتند و ديدند عده اي از مردم دور ميدان جمع شده اند، علت را پرسيدند گفتند مردي را به دار مي زنند. حاكم پرسيد: چه كسي را؟
جلاد جلو آمد و حكم قاضي را نشان داد.
حاكم پرسید: مگر دستور جديد قاضي به شما نرسيده است؟‌
جلاد پاسخ داد: آخرين دستور همين است.
حاكم گفت: اين مرد بي گناه است، او را آزاد كنيد. قاتل اصلي ديشب به كاخ من آمد و گفت وقتي خبر اعدام اين مرد را شنيده،‌ ناراحت شده كه خون اين مرد هم به گردن او بيافتد و با اينكه مي ترسيده خودش را معرفي كرد. من هم او را نزد قاصي فرستادم و سفارش كردم كه مجازاتش را تخفيف دهد.
مرد مسافر را آزاد كردند و او گفت: اگر مرا از آن ستون به اين ستون نمي بستيد تا حالا ‌مرا اعدام كرده بوديد. این است که میگویند: اگر خدا بخواهد از اين ستون به آن ستون فرج است. شرحی بود بر یکی از ضرب المثلهای معروف پارسی و کوچه بازار

ضرب المثل “آتش بیار معرکه” با تفسیر معنا

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/mareke-a94.jpg

(ضرب المثل “آتش بیار معرکه”)

ریشه یابی و تفسیر معنا

شرح: “ضرب المثل آتش بیار معرکه”، برای کسانی به کار می رود که در ماهیت و اصل دعوا و مشاجره میان چند تن شرکت ندارد، اما کارشان تشدید این دعوا و مشاجره و گرم نگاه داشتن آتش اختلاف در میان آنان است.
دو ساز ضرب و دف از چوب وپوست تشکیل شده است. پوست این دو ساز در بهار و تابستان خشک و منقبض و در پائیز و زمستان که موسم باران و رطوبت است مرطوب و منبسط می گردد. در بهار و تابستان لازم است که این پوست هر چند ساعت یک بار مرطوب و تازه گردد تا صدای آن به علت خشکی و انقباض تغییر نکند. این وظیفه بر عهده دایره نم کن بود که ظرف آبی جلوی خود قرار می داد و ضرب و دف رانم می داد و تازه نگاه می داشت. در پائیز و زمستان همین شخص که حالا آتش بیار نامیده می شد پوست های مرطوب شده را روی منقل آتش می گرفت و با حرارت دادن خشک می کرد.
این شخص که از موسیقی چیزی نمی دانست نه میتوانست ساز و ضرب و دف بزند و نه به آواز و خوانندگی آشنایی داشت، اما و جودش به قدری موثر بود که اگر دست از کار می کشید دستگاه طرب می خوابید و بساط معرکه و شادی مردم جمع می گشت.
دستگاه موسیقی و طرب در گذشته از نظر مذهبی بیشتر از امروز مورد بی اعتنایی بود و گناه اصلی وجود آن را آتش بیار می دانستند و بر این باور بودند که اگر او ضرب و دف را آماده نکند دستگاه موسیقی و عیش نیز خود به خود از کار می افتد و موجب انحراف اخلاقی نمی گردد. افراد سخن چین وفتنه انگیز که در اصل مشاجرات شرکت ندارند، با بدگویی کردن و ایجاد شبه آتش اختلافات را دامن می زنند آن ها را به آتش بیار معرکه تشبیه می کنند. تفسیر و شرحی بود بر ضرب المثل قدیمی ضرب المثل آتش بیار معرکه