بایگانی برچسب: s

متن و جمله های خوب دلنشین – امید بخش

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/02/matn-hay-nab-b94.jpg

برای زندگی کردن دلخوشی کم نیست
شمردن بلدی؟
هرروز صبح معجزه خورشید را میبینم
حرف میزنم، راه میروم،مینویسم
عزیزانی دارم که دلواپس دلواپسی هایشان میشوم
پدرم مادرم خانواده ام دوستانم همکارانم
خوشبختی درک همین دلخوشی های کوچک واقعیست
خوشبختی را استشمام کن با همه وجودت…

*

*

متن و جمله های خوب دلنشین – امید بخش

*

*

روزهای خوب آمدنی نیست
آوردنی است
با زمستان بنشین وچایت رو به سلامتی نفس کشیدنت بنوش
زندگی را باید زندگی کرد

*

*

متن امید بخش

*

*

زندگی  از ما یک انسان قوی می خواهد
باید محکم بود
باید سعی کرد همواره خود را  در ثقل زمین احساس کرد
باید به جوش و خروش  وحشیانه ی  رودخانه ای که زندگیست
هیجان انگیز نگریست اما محکم … بسیار محکم
باید با دستهایی قوی قایق خود را محکم نگاه داشت
وگرنه غرق شدن و ویرانی و قطعه قطعه شدنت حتمی ست
برای آدمهایی با قلب های حساس کار بسیار بسیار دشواریست
چون  هر حس ارزشمندی تنیده می شود در تار و پودشان
چون همه چیز را زلال می بینند
باور  خشونت زندگی و امواج وحشیانه اش از تصورات آنان دور است
چون همه چیز  را به همان تقدس و پاکی که احساس می کنند باور دارند
این آدمها باید هزاران بار قوی تر باشند
آنها به خیانت به جفا به دروغگویی باور ندارند
آنها  به هیچ چیز بدی باور ندارند
آنها به عشق باور دارند
به  حضور روح مقدس الهی در در ذره ذره ی هستی باور دارند
آنها باور ندارند که هر دوست داشتنی دوست داشتن نیست
و هر عشقی عشق نیست
آنها  اگر جفا ببینند به طرز وحشتناکی فرو می ریزند
و نمی دانند تکلیفشان با باورهایشان  چیست !
آنها باید قایق خود را محکم تر از هر کس دیگری چنگ بزنند تا در اوج زیستن نمیرند…

ادامه‌ی خواندن

شعر “هیچ چیز نمیتواند دو بار اتفاق بيفتد”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-vislava-d94.jpg

(شعر هیچ چیز نمیتواند دو بار اتفاق بيفتد)

شاعر: ويسلاوا شيمبورسكا

هیچ چیز نميتواند دو بار اتفاق بيفتد
و اتفاق نخواهد افتاد
درنتیجه ناشی
به دنیا آمده ایم
و خام خواهیم رفت

حتي اگر کودن ترین شاگرد مدرسه دنیا می بودیم
هیچ زمستانی یا تابستانی را تکرار نمی کردیم

هیچ روزی تکرار نمی شود
هيچ شبي، دقيقاً مثل شب پيش نيست
هيچ بوسه اي، مثل بوسه‌ قبل نيست
و نگاه قبلی مثل نگاه بعدی

دیروز، وقتی کسی در حضور من
اسم تو را بر زبان آورد
طوری شدم، که انگار گل رزی از پنجره باز
به اتاق افتاده باشد

امروز که با همیم
رو به دیوار کردم
رز! رُز، ديگر چيست؟
آیا رز، گل است؟ شاید سنگ باشد

روزها، همه زود گذرند
چرا ترس، اين همه اندوه بي دليل براي چيست؟
هيچ چيزي هميشگي نيست
فردا كه بيايد، امروز فراموش شده است

هر دو خندان
خود را با طالع و سرنوشت مان هماهنگ می كنيم
هر چند باهم متفاوتیم
مثل دو قطره آب زلال

گردآوری و بازنشر: شعرکده