بایگانی برچسب: s

نوشته ای از خواجه عبدالله انصاری – مناجات نامه

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/khajeh-abdolah-ansari-d94.jpg

(نوتشه ای از خواجه عبدالله انصاری)

مناجات نامه

مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری: الهی چون در تو نگرم از جمله تاج دارانم و چون در خود نگرم از جمله خاکسارانم خاک بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم و شیطان را شاد…
الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو…
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم…
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم…
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق…

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

مطالب پیشنهادی:

خرید بندانداز برقی بانوان فیلیپس اصل

نثر ” کویر ” – از نوشته های علی شریعتی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/ali-shariati-1a94.jpg

نثر ” کویر “

از نوشته های زیبای علی شریعتی

شرح: “كویر” انتهای زمین است، انتهای سرزمین حیات، در كویر گویی به مرز عالم دیگر نزدیكیم و از آنست كه ماورا الطبیعه را، كه همواره فلسفه از آن سخن میگوید و مذهب بدان میخواند، در كویر بچشم میتوان دید، میتوان احساس كرد. و بدان روست كه پیامبران همه از اینجا برخاسته اند و بسوی شهرها و آبادیها آمده اند. “در كویر خدا حضور دارد!” این شهادت را یك نویسنده رومانی داده است كه برای شناختن محمد و دیدن صحرائی كه آواز پر جبرئیل همواره در زیر غرفه بلند آسمانش بگوش میرسد، و حتی درختش، غارش، كوهش، هر صخره سنگش و سنگریزه اش آیات وحی را بر لب دارد و زبان گویای خدا میشود، به صحرای عربستان آمده است و عطر الهام را،‌ در فضای اسرار آمیز آن استشمام نموده است.
در كویر بیرون از دیوار خانه، پشت حصار ده، دیگر هیچ نیست. صحرای بیكرانه عدم است، خوابگاه مرگ و جولانگاه هول. راه، تنها، به سوی آسمان باز است. آسمان! كشور سبز آرزوها، چشمه مواج و زلال نوازشها، امیدها و‌… انتظار! انتظار!. سرزمین آزادی، نجات، جایگاه بودن و زیستن، آغوش خوشبختی،‌ نزهتگه ارواح پاك، فرشتگان معصوم، میعادگاه انسانهای خوب، از آن پس كه از این زندان خاكی و زندگی رنج و بند و شكنجه گاه و درد، با دستهای مهربان مرگ، نجات یابند!
آسمان كویر سراپرده ملكوت خداست و‌… بهشت! بهشت، سرزمینی كه در آن كویر نیست، با نهرهای سرشار از آب زلالش، جوی های شیر و عسل و نان بیرنج و آزادی و رهائی مطلقش، بی حصار، بی دیوار، بی شكنجه، بی شلاق، بی خان، بی قزاق‌… بی كویر! همه جا آب، همه جا درخت، همه جا سایه! سایه طوبی كه كران تا كران بر بهشت سایه گسترده است و آفتاب، این عقاب آتشین بال دوزخ، در دل انبوه شاخ و برگش آواره گشته است. آسمان كویر، بهشت، آنجا كه “میتوان، آنچنان كه باید، بود”، “آنچنان كه شاید، زیست”، آنچه در كویر همواره افسانه ها از آن سخن می رانند، آنچه هرگز در زمین نمیتوان یافت. آری! در كویر،‌ هیچكس این دو را ندیده است.

ببقیه متن زیبای “کویر” در ادامه مطلب…

ادامه‌ی خواندن