(بخشی کوتاه از کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم)
نوشته: نادر ابراهیمی
شرح: تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن آسان تر است. تحمل اندوه از گدایی همه شادی ها آسان تر است . سهل است که انسان بمیرد تا انکه بخواهد به تکدی حیات برخیزد.
متننی که شاهد آن بودید، گزیده ای بود از کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم نوشته نادر ابراهیمی. گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده
(گزیده ای جالب از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم )
نوشته نادر ابراهیمی
شرح: خوشبختی، نامه ای نیست که یک روز، نامه رسانی، زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دست های منتظر تو بسپارد. خوشبختی ساختن عروسک کوچکی ست از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر…
به همین سادگی، به خدا به همین سادگی. لیکن یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر… گردآوری و بازنشر: شعرکده
(بیوگرافی و زندگینامه نادر ابراهیمی)
شرح: نادر ابراهیمی در چهاردهم فروردین‌ماه سال ١٣١۵ در تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات مقدماتی را در این شهر گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشكده حقوق وارد شد. اما این دانشكده را پس از دو سال رها كرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه‌ی لیسانس رسید. او از ١٣ سالگی به یك سازمان سیاسی پیوست كه بارها دستگیری، بازجویی و زندان رفتن را برایش درپی داشت.
ارایه فهرست كاملی از شغل‌های ابراهیمی، كار دشواری است. او خود در دو كتاب ”ابن مشغله” و ”ابوالمشاغل” ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیت‌های گوناگون خود نیز پرداخته است. ازجمله شغل‌های او بوده است: كمك كارگری تعمیرگاه سیار در تركمن‌صحرا، كارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانك، صفحه‌بندی روزنامه و مجله و كارهای چاپ دیگر، میرزایی یك حجره‌ی فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایران‌شناسی عملی و چاپ مقاله‌های ایران‌شناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور كردن كتاب‌های كودكان، مدیریت یك كتاب‌فروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاه‌ها و …
بقیه در ادامه مطلب…
نادر ابراهیمی
(نویسنده،شاعر و فیلمساز)
سخن عاشقانه گفتن دليل عشق نيست…عاشق كم است سخن عاشقانه فراوان… عشق عادت نيست، عادت همه چيز را ويران مي كند از جمله عظمت دوست داشتن را…از شباهت به تكرار مي رسيم، از تكرار به عادت، از عادت به بيهودگي از بيهودگي به خستگي و نفرت
*
*
اس ام اس جملات و متن های نادر ابراهیمی
*
*
به یاد داشته باش که یک مرد، عشق را پاس می‌دارد، یک مرد هر چه را که می‌تواند به قربان‌گاهِ عشق می‌آورد، آن‌چه فدا کردنی‌ست فدا می‌کند، آن چه شکستنی‌ست می‌شکند و آن‌چه را تحمل‌سوز است تحمل می‌کند، اما هرگز به منزل‌گاهِ دوست داشتن به گدایی نمی‌رود
*
*
عکس و زندگی نامه نادر ابراهیمی
*
*
بانوی بزرگوار من!
به راستی که چه در مانده اند آنها که چشم تنگشان را به پنجره های روشن و آفتابگیر کلبه های کوچک دیگران دوخته اند…
و چقدر خوب است که ما (تو و من) هرگز خوشبختی را در خانه همسایه جستجو نکره ایم