بایگانی برچسب: s

نثر ادبی “قرآن من شرمنده توام” – از دکتر شریعتی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/ali-shariati-1a94.jpg

(نثر ادبی “قرآن من شرمنده توام”)

از نوشته های دکتر علی شریعتی

شرح: قرآن! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند ”چه کس مرده است؟“
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است.
قرآن! من شرمنده توام اگر تو را از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام.
یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که تو را فرش کرده، ‌یکی ذوق می کند که تو را با طلا نوشته، ‌یکی به خود می بالد که تو را در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و…  آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم؟
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند،‌ آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند! … اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ”احسنت …!” گویی مسابقه نفس است…
قرآن!‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو از آخر به اول، ‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟  ای کاش آنانکه تو را حفظ کرده اند، ‌حفظ کنی، تا این چنین تو را  اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی می باشد برای تو.
آنان که وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم. نثری زیبا بود از نوشته های دکتر علی شریعتی در کتاب کتاب پدر مادر ما متهمیم.

نتر کوتاه طاقت فرسا ترین دردها تنهائی است

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/ali-shariati-1-a94.jpg

(نتر کوتاه طاقت فرسا ترین دردها تنهائی است)

از زنده یاد دکتر علی شریعتی

طاقت فرساترین دردها تنهائی است
بی آشنا بودن است
گنج بودن و در ویرانه ماندن است
وطن پرست بودن و در غربت بودن است
عشق داشتن و زیبائی نیافتن است
زیبا بودن و عشق نجستن است
نیمه بودن است ناتمام زیستن است
بی انتظار گشتن است
چنگ بودن و نوازنده نداشتن است
نوازنده بودن و چنگ نداشتن است
متن بودن و خواننده نداشتن است
در خلا زیستن است
برای هیچ کس بودن است
برای زنده بودن کسی نداشتن است
بی ایمان بودن است
بی بند و بی پیوند و آواره بودن است
جهت نداشتن است
دل به هیچ پیوندی نبستن است
جان به هیچ پیمانی گرم نداشتن است
اینها درد های وحشی بود
دردهای دل های بزرگ و روح های عالی
چگونه انسان می تواند باشد و رنج نکشد
باشد و دردمند نباشد؟

من به جای بی رنجی و بی دردی همیشه آرزو می کرده ام، که خدا مرا به غصه ها و گرفتاری های پست و متوسط روزمره مبتلا نکند، بکند اما روحم، دلم، احساسم را در سطحی که  این دست اندازهای پست را حس کند پایین نیاورد، چه کسانی از چاله وله های راه رنج می برند و خسته می شوند و به ناله می آیند؟ کسانی که می خزند بیشتر، آنهایی که می روند کمتر، آنها که می پرند هیچ… متنی زیبا و خواندنی بود از مرحوم دکتر علی شریعتی، با عنوان کوتاه طاقت فرسا ترین دردها تنهائی است

نثر کوتاه نیایش – نوشته دکتر علی شریعتی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/ali-shariati.jpg

(نثر کوتاه نیایش – نوشته دکتر علی شریعتی)

پروردگارا: “عقیده” مرا از دست “عقده ام”مصون بدار
پروردگارا: به من قدرت تحمل عقیده “مخالف”ارزانی کن
پروردگارا: رشد علمی و عقلی مرا از فضیلت “تعصب” و احساس “و اشراق” محروم نساز
پروردگارا: مرا همواره آگاه و هوشیاردار، تا قبل از شناختن”درست” و کامل کسی، یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم
پروردگارا: جهل آمیخته با خودخواهی و حسد، مرا، رایگان، ابزار قتاله دشمن برای حمله به دوست، نسازد
پروردگارا: شهرت، منی را که: “می خواهم باشم”، قربانی منی که: “می خواهند باشم” نکند
پروردگارا: مرا از چهار زندان بزرگ انسان: “طبیعت، تاریخ، جامعه و خویشتن” رها کن، تا آنچنان که تو ای آفریدگار من، مرا آفریده ای خود آفریدگار خود باشم، نه که همچون حیوان خود را با محیط، که محیط را با خود تطبیق دهم
پروردگارا: مرا از فقر ترجمه و زبونی تقلید نجات بخش، تا قالب های بی ارزش را بشکنم، تا دربرابر “قالب ریزی” غرب! بایستم و تا همچون اینها و آنها دیگران حرف نزنند و من فقط دهانم را تکان دهم
پروردگارا: مرا یاری ده تا جامعه ام را بر سه پایه “کتاب، ترازو و آهن” استوار کنم، و دل را از سه سرچشمه “حقیقت، زیبایی و خیر” سیراب سازم. مذهب بی عوام، ایمان بی ریا، خوبی بی نمود، گستاخی بی حامی، مناعت بی غرور، عشق بی هوس، تنهایی در انبوه جمعیت، و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند، روزی کن

ادامه‌ی خواندن