بایگانی برچسب: s

در سبب گفتن قصه گوید – از گرشاسپ نامه اسدی توسی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/02/garshasp-name-asady-tosi-b94.jpg

در سبب گفتن قصه گوید

از گرشاسپ نامه اسدی توسی

یکی کار جستم همی ارجمند
که نامم شود زو به گیتی بلند
اگر نامه ی رفتنم را نوید
دهند این دو پیک سیاه و سپید

به رفتن بود خوش دل شاد من
به نیکی کند هرکسی یاد من
مهی بُد سر داد و بنیاد دین
گرانمایه دستور شاه زمین

محمد مه جود و چرخ هنر
سمعیل حصی مر او را پدر
ردی دانش آرای یزدان پرست
زمین حلم و دریا دل و راد دست

ز چرخ روان تا بره تیره خاک
چه و چون گیتی بدانسته پاک

خوی نیک و خوبی و فرزانگی
ره رادی و رأی مردانگی

نکوبختی و دانش و کلک وتیغ
خدا ایچ ناداشته زو دریغ
برادرش والا براهیم راد
گزین جهان گرد مهتر نژاد

ادامه‌ی خواندن

بخش در نعت نبی علیه السلام گرشاسپ نامه

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/02/garshasp-name-tosy-d94.jpg

بخش در نعت نبی علیه السلام گرشاسپ نامه

ثنا باد بر جان پیغمبرش
محّمد فرستاده و بهترش
که بُد بر در دین یزدان کلید
جهان یکسر از بهر او شد پدید

بدو داد دادار پیغام خویش
بپیوست با نام نام خویش
ز پیغمبران او پسین بُد درست
ولیک او شود زنده زیشان نخست

یکی تن وی و خلق چندین هزار
برون آمد و کرد دین آشکار
ببرد از همه گوی پیغمبری
که با او کسی را نبد برتری

خبر زآنچه بگدشت یا بود خواست
زکس ناشنیده همه گفت راست
به یک چشم زد از دل سنگ خواست
به معجز برآورد نوبر درخت

دل دنیی از دیو بی بیم کرد
مه آسمان را به دو نیم کرد
ز هامون به چرخ برین شد سوار
سخن گفت بر عرش با کردگار

گه رستخیز آب کوثر وراست
لوا و شفاعت سراسر وراست
مر اندامش ایزد یکایک ستود
هنرهاش را بر هنر برفروزد

ورا بد به معراج رفتن ز جای
به یک شب شدن گرد هر دو سرای
مه از هر فرشته بدش پایگاه
بر از قاب قوسین به یزدانش راه

سرافیل همرازش و هم نشست
براق اسب و جبریل فرمان پرست
همیدونش بر ساق عرشست نام
نُبی معجز او را ز ایزد پیام

به چندین بزرگی جهاندار راست
بدو داد پاک این جهان او نخواست
نمود آنچه بایست هر خوب و زشت
ره دوزخ و راه خرم بهشت

چنان کرد دین را به شمشیر تیز
که هزمان بود بیش تا رستخیز
ز یزدان و از ما هزاران درود
مر او را و یارانش را برفزود

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

بخش آغاز گرشاسپ نامه- اسدی توسی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/02/garshasp-name-tosy-d94.jpg

بخش آغاز گرشاسپ نامه

اسدی توسی

سپاس از خدا ایزد رهنمای
که از کاف و نون کرد گیتی بپای
یکی کش نه آز و نه انباز بود
نه انجام باشد نه آغاز بود
تن زنده را در جهان جای از وست
خم چرخ گردنده بر پای از وست
از آن پس کآمد گیتی پدید
همه هرچه بد خواست و دانست و دید
زگردون شتاب و زهامون درنگ
ز دریا بخار و ز خورشید رنگ
پدید آورد نیک و بد، خوب و زشت
روان داد و تن کرد و روزی نوشت
چنان ساخت هرچیز به انداز خویش
کز آن ساختن کم نیامد نه بیش
چه تاری چه روشن چه بالا چه پست
نشانست بر هستی اش هر چه هست
نه جایی تهی گفتن از وی رواست
نه دیدار کردن توان کو کجاست
مدان از ستاره بی او هیچ چیز
نه از چرخ و نز چارگوهر به نیز
که هستند چرخ و زمان رام او
نجوید ستاره مگر کام او
نگاری کجا گوهر آرد همی
نباشد جز آن کاو نگارد همی
به کارش درون نیست چون و چرا
نپرسد از او، او بپرسد ز ما
نه از بهر جایست بر عرش راست
جز آنست کز برش فرمانرواست
بزرگیش ناید به وهم اندرون
نه اندیشه بشناسد او را که چون
نبد چیز از آغاز، او بود و بس
نماند همیدون جز او هیچ کس
چنان چون مرو را کسی یار نیست
چو کردار او هیچ کردار نیست
همه بندگانیم در بند اوی
خنک آنکه دارد ره پند اوی

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده