صابون گیاهی پاپایا

صابون پاپایا گیاهی اصل

ضد لک

روشن کننده

و ضد جوش و آکنه

توضیحات بیشتر

 

آفتاب کامفیروز – معرفی شهر کامفیروز

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/08/kampiros-sh94-2.jpg

کامفیروز شهری است از توابع شهرستان مرودشت، استان فارس. شهر کامفیروز ۲۷۲۹ نقر جمعیت دارد و مرکز بخش کامفیروز است بخش کامفیروز ۲۵۰۰۰ نفر جمعیت دارد. کامفیروز در ۸۰ کیلومتری شهر شیراز واقع است.

تاریخچه کامفیروز: کامفیروز از نظر تاریخی سابقه بیش از ۴۰۰۰ سال دارد و این پیشینه طولانی به یمن رود “کر – KOR” ممکن شده است، گفته میشود نخستین گروه از قوم پارت در مسیر مهاجرت طولانی خود هنگامی که به این منطقه رسیدند، مجذوب جریان رود کر و زمین های متعد دو سوی آن شده و همین جا را جهت سکونت برگزیدند. وجود جنگل و شکار فراوان عامل دیگری جهت اقامت آنان بود.

 در مورد وجه نامگذاری این خطه به کامفیروز نظراتی وجود دارد که بطور عمده به دو گروه تقسیم می گردد. نظر اول که بیشتر شبیه یک افسانه می باشد و در عین حال غالب منابع با استناد به یکدیگر انرا نقل قول کرده اند چنین است:

– روز سی ام نیران است که آن را در اصفهان آفریجگان گویند و تفسیر و توضیح این لفظ ریختن آب است و سبب آن است که باران در زمان فیروز جد انوشیروان نبارید و مردم در ایران به خشکسالی افتادن و فیروز بدین جهت چندین سال از مردم خراج نگرفت و درهای خزینه خود را گشود و از مالهایی که به آتش کده ها تعلق داشت هر کس میخواست بدو وام می داد….

بقیه معرفی شهر کامفیروز در ادامه مطلب…

– و اما نظر دوم: کام در فارسی به معنی مراد است و فیروزشاه جد انوشیروان ساسانی می باشد، بطوری که در تاریخ نوشته اند در زمان فیروزشاه به مدت هفت سال خشکسالی شدید توام با قحطی طاقت فرسا در مملکت ایران بوجود می آید و فیروز شاه مجبور می شود که از کشورهای دیگر گندم و مواد غذایی وارد کند و خودش در تمام مناطق شهرها و روستاهی کشور گردش می کند و به حال مردم بیچاره زار زار گریه می کند تا اینکه وارد این بخش یا بلوک می شود، در انجا با کمال تضرع و استغاثه روبه درگاه الهی میکند و دعای او مستجاب می شود و باران شروع به باریدن می کند و فیروز سربه آسمان بلند میکند و میگوید: خدایا تو را سپاس که کام فیروز را برآوردی، و از آن زمان این بلوک به نام کامفیروز نام گذاری شده است.

برخی مطالعات بزرگان محلی نشان میدهد، که “کامفیروز” اصلا کلمه فارسی نست. آن در اصل خد مرکب از دو کلمه “کام” و “پارت” بوده و در حقیقت، لفظ ما قبل پهلوی و زبان پارت های اولیه است که مجذوب رودخانه کر شده و به جهت تملک آنرا ” کام پارت” یعنی رودخانه “پارن” نامگذاری کرده اند. چون در سراسر این منطقه یک چنین رودخانه دیگر وجود ندارد.

از آنجا که سلسله هخامنشیان قبل از ورش کبیر نسل اندر نسل در همین حول و هوش سواحل، سرچشمه ها و داممنه های رود کر زندگی میکردند با اینکه خود از اقوام پارت بوده ولکن فرمان روا و خراج گذار دولت مادها بودند، اسامی بسیاری از شاهزادگن دربار به نحوی با همین اسم رودخانه کر مزین می نمودند. مانند کامبیز، کامبوزیا، کامبیس، کمبوسس، کامبوجیا، کمبوجیه، کمبوزس و…

به هر ترتیب ” کام پارت” در گردش تاریخی خود به “کامپیروس” رسید همچنانکه ” پارت” مبدل به “پارس” و بعدا ” فارس” شد. پس از ورود اسلام و گسترش فرهنگ عربی “پ” کامپیورس به “ف” تبدیل شده و کامفیروس شد. همچان که پارس، فارس گردید. هم اکنون اهالی سپیدان” کامفپیروز” می گویند، پیرمردها بیشتر روی “پ” تاکید می کنند.

اوج پیشرفت کامفیروز را در زمان سلجوقیان می توان نام برد. بطوریکه “پالنگری” که یکی از امرای قدرتمند سلجوقی بوده در اینجا حکومت میکرده است و روستای پالنگری کنونی قصابچه بزرگ بوده است. آنچنان که دارای مساجدی بسیار و حمام های پیشرفته بوده و در اینجا استادکاران و هنرمندان و حجاران و سنگ تراشان بسیار زبردست و ماهر زندگی میکرده اند. آثار و بقایایی از نمونه کارهای آنان تا هنوز در این محل موجود می باشد.

یکی دیگر از نمونه پیشرفت های کامفیروز این بوده است که آب چشمه حاجت یا همان بهشت گمشده(تنگ بستانک) را در ۹ قرن قبل بوسیله لوله های ساروجی(ساخته شده از ساروج( به پالنگری انتقال می دادند. این لوله ها در زیر زمین تعبیه شده و از زیر رودخانه کر عبور می کرده است. بقایایی از این نوع لوله در پوزه پالنگری کشف شده است. جریان آب بطور دائم بوده و خانه های پالنگری همواره آب جاری در خود داشته و حمام ها نیز از همان آب استفاده میکرده است.

قسمتی از فارس نامه ناصری در خصوص کامفیروز:
بلوک کامفیروز: در فارسی کام به معنی مراد است، بلوکیست از سردسیر در فارس هوایش از سردی مایل به اعتدال در جانب شمالی شیراز است و درازی آن از جورک “ممو” تا قریه گرمه نه فرسخ و پهنای آن از قریه پالنگری تا دلخان پنج فرسخ محدود است. از جانب مشرق به بلوک رامجرد و ابرج و از سمت شمال به بوک سرحد جهار دینگه و از طرف مغرب به نواحی ممسنی و از جانب جنوب به بلوک بیضاء.

محصولش گندم ، جو و برنج و نخود و آبش از رودخانه سرحد و دزکرد و چشمه و قصبه این بلوک پالنگری است که نام امیری از امرا و پادشاهان سلجوقی است.

سیمای کامفیروز:
کامفیروز جلگه ای است با چشم انداز نسبتا وسیع که میتوان آن را هم دره و هم جلگه خواند. این جلگه در منتهی الیه ۳۵ درجه شمال غربی تخت جمشید، اصطخر قدیم( مرودشت) و ناحیه غرب پاسارگاد، در سمت شرق ارکان(سپیدان) و در جنوب سلسله جبال دنا واقع شده است. طول آن ۵۴ و عرض آن ۳۰ کیلومتر ذکر شده است. فاصله آن تا تخت جمشید حدود ۸۰ کیلومتر است. ارتفاع آن از سطح دریای آزاد حدود ۱۸۰۰ متر می باشد، به همین دلیل دارای آب و هوای نسبتا معتدل و ملایم با خصوصیات نیمه گرم سیر و نیمه سرد سیر می باشد، دورادور آن را سلسله کوه های قلعه نو، پالنگری، گر، قلاتون، رنج، کودین، حسین آباد، دلخان، پنج کرته،تنگ تیر، کونکون، و علی کمکی،احاطه کرده او جلگه کامفیروز را بصورت یک سینی بزرگ درآورده است. مجموع این سینی بزرگ ۹۹۴ کیلومتر مربع مساحت دارد.

دامنه های این کوه ها مقادیر زیادی از درختان وحشی بلوط، بادام، بنه ، ارژم و … را در خود پروریده که مساحت کل آن حدود ۷۵ هزار هکنار برآورد شده است. بارندگی سالان در منطقه بالاتر از ۲۵۰ میلیمتر در سال بوده و کمتر از این اندازه، خشکسالی ناحیه محسوب می شود. کوه های اطراف غالبا برف گیر بوده و بویژه در ارتفاعات ناحیه غرب بیشتر برف می بارد بطوریکه در تمام سال های پر بارندگی مقادیر زیادی برف و یخ در طول سال باقی است و آنچه معروف به برم فیروز است در واقع یخچال طبیعی می باشد. چنین خصوصیاتی موجب شده است که چشمه های زیادی از دامنه های این کوه ها بجوشد که عمده ترین آنها عبارتند از:

۱- چشمه انجیره: در ناحیه شرق کامفیروز که دارای آب بسیار گوارا و منظره زیبا، پوشیده از انواع درختان و گلهای زینتی وحشی می باشد.

۲- چشمه فصلی بنار: که در قسمت بالای صحرای به همین نام واقع شده و در ناحیه شمال شرق روستای خانیمن و شرق روستای حاجی آباد موقعیت دارد، این چشمه هر ساله پس از بارش یک چند باران سنگین کنده می شود و تا اواخر بهار آب می دهد. هرگاه میزان بارندگی سالانه کمتر از ۳۰۰ میلیمتر باشد این چشمه کنده نمی شود.

۳- چشمه قدحی: از دامنه های کوهای علی آباد علیا نشت می کند و در طول سال دایر است. مدتی در کنار این چشمه چند خانوار ببهایی بویر احمدی سکونت داشته اما اکنون اطراف آن خالی است.

۴- چشمه آب روباه: در دامنه گردنه تنگ تیر واقع شده و منظره زیبا و دل انگیزی دارد، آبشار آن برای لحظاتی آدم را به عمق عوالم خیال فرو برده غم های زندگی را با خود می برد.

۵- چشمه گرم. و چشمه های فراوان دیگر که از جای جای کوهپایه های کامفیروز می جوشد. یک چند مورد آنچنان جشمه های دست به دست هم داده که جمعا یک رودخانه بوجود آورده و در فصول مختلف سال خروشان است یکی از آنها رودخانه تنگ بستانک و دیکری رودخانه کلو می باشده که هردو با اتصال به رود کر در نهایت به دریاچه سد درودزن میریزد. اگر این چشمه ها و رودخانه ها نبودند جلگه کامفیروز به دلیل جریان رود کر می توانست عنوان تکاب را بخود بگیرد.

رود کر از مناطق خسرو شیرین، سرح، سلسله جبال دنا و کوه های اطراف سرچشمه میگیرد بزرگترین سرمایه اهالی کامفیروز و ساکنان زیر دست خود است. میانگین شیب این رودخانه ین ۱۰ تا ۱۲ درجه می باشد. بنابر این میتوان گفت کامفیروز داری اراضی مسطح م برخوردار از شیب جلگه ای است. هوای آم بین -۵ و +۴۰ درجه سانتی گراد متغیر است. رود کر که با عبور از سد درودزن نهایتا به دریاچه نیریز می ریزد جلگه کامفیروز را به دو نیمه تقسیم نموده است. و این دو نیمه به درستی می توان نیمه شرقی و غربی کامفیروز نامید. لکن اهالی بومی به غلط آن را شمالی – جنوبی می گویند در صورنیکه شما و جنون این منطقه همان امتداد مسیر رودخانه است. عجیب اینکه علامه دهخدا در لغت نامه، به نقل از منبع خود مسیر رودخانه را به سمت شرق قید نموده و این نشان می دهد که خود او به این منطقه مسافرت نکرده است. همچنین در لغت نامه از سد مشهور رامجرد که گویا قبل از اسلام به روی این رودخانه دایر بوده و در بسیاری از متون آمده است، به سد مجرد یاد شده این نشانگر وجود غلط املائی و چاپی در آن اثر گرانسنگ می باشد. درست مانند همین، نکاتی که در متون تاریخی نسبت به کامفیروز آمده کلا مسموعی و به تقلید از یکدیگر است و پیداست که ( جز صاحب فارس نامه ناصری) هیچ یک از صاحبان آثار کهن خود شخصا به منطقه کامفیروز سفر ننموده و تنها شنیده های خود را ثبت نموده است. مثلا در معم البلدان آمده است: کامفیروز جایست در فارس ناحیتی است بر کنار رود کر و بیشه عظیم است و همه درختان بلوط و زعرور و بید، معدن شیران است، چنانچه هیچ جای مانند آن شیران نباشد به شرزه و چیرگی.

مشابه همین مطلب را ابن بلخی در فارس نامه خود چنین آورده است: کامفیروز مرغزاری است پاره پار بر کنار رود کر و بیشه است و معدن شیران، و شیران کامفیروزی سخت شرزه و کمابر باشند… واضح است که هردو مطلب یکی است. و این نشانگر این می باشد که یکی از این دو منبع از دیگری نقل کرده و به میل خود در عبارات دخل و تصرف نموده است. و یا اینکه منبع هردو یکی بوده است.

مردم و زندگی:
روستاهای کامفیروز بطور منظم در دو سوی رودخانه کر چیده شده و نیمه شرقی بهره بشتر از آب رودد کر دارد. در حایکه از مساحت زمین کمتر برخوردار است، لکن نیمه غربی دارای اراضی بیشتر و بهره کمتر از آب رود کر می باشد. مجموع اراضی قابل کشت در کامفیروز ۱۲ هزار هکتار می باشد که ۸ هزار هکتار آن به زیر کشت برنج می رود. میانگین محصول برنج ۴ تن در هکتار از نوع چمپای محلی می باشد.

بهشت گمشده:
در ناحیه غربی کامفیروز محلی است که اهالی بومی به آن تنک بستانک می گویند و مردمان شیراز و شهرهای دور و نزدیک آنرا به نام “بهشت گمشده” می شناسند. گویا این نام را مرحوم شهید سید عبداحسین دستغیب شیرازی بر این محل نهاده است. این محل سالانه( مخصوصل در فصل تابستان) محل تفرج و تفریح بسیاری از شهرنشینان و حتی شیخ نشینان عرب می باد.
تنگ بستانک یک محیط بسیار تنگ و ضقیق و کم مساحت است و در حقیقت یک آبراهی است که از وسط دو کوه عبور می کند. انبوه درختان خودرو و جریان آب گوارا و زلال از پای منظره رویایی بهشت موعود را در یادها تجلی می کند و موجی از خون را در رگها به جریان می اندازد.

از نظر باستان شناسی چنین می نماید که تنک بستانک در اصلیت خود عمیق تر و تنکتر از این بوده و میلیون ها سال قبل در اثر فوران آتش فشان و ریزش گدازه های آن تا بدین حد پر شده است. سنگ های نرم و متخلخل که اجازه بسط و عبور ریشه های انواع درختان را در عمق دل خود داده و با سخاوتمندی آن را تغذیه میکند، خود گواه بر این گفته است. در این تنگی انواع درختان صنوبر، بید، گردوی وحشی، گیلاس خودرو و گلابی وحشی و انواع گل های سایه و پیچان وجود دارد و هرکدام در شرایطی رشد و دوام یافته که هیچ باغبان زبر دست را توانایی پرورش آن نیست.

طلای سفید کامفیروز:
دره کامفیروز تقریبا تک محصولی است و غالب کشت آن نوعی طلای سفید است که خود اهالی به آن برنج می گویند، این نوع طلای سفید نسبت به سایر اتواع مشابه خود بسیار مرغوب است و خواهان زیادی دارد. وجود همین طلای سفید موجب شده است تا کامفیروزیان کمتر به سراغ علوم و فنون و جرفه های جدید بروند. مرد کامفیروز در طول سال از اوقات بیکاری زیاد برخوردارند تقریبا میشود گفت در اسن سالها اگر سال خوب باشد ۳ ماه از سال را کار میکنند، و اگر سال خشک باشد حدود ۲ ماه. صنایع خانگی و دستی رواج چندانی ندارد به استثنای رونق کمرنگ قالی بافی.

تیره های قومی و لهجه محلی:
بدلیل اینکه کامفیروز در حدفاصل میان اقوام لرزبان و فارسی زبان قرار دارد، در واقع خود آخرین نقطه حوزه وسیع گویش لری است که از ایلام آغاز شده و تا لرستان، بویر احمد و بختیاری فارس کشیده شده می شود. به همین سبب اهالی کامفیروز در عین حال که پیرو گویش بویر احمدی می باشند از مجاورت با تاجیکان فارسی گو تاثیر پذیرفته و از غلظت لهجه لری دور شده اند. امروزه زبان محاوره ای کامفیروز در حقیقت آمیزه ای از فارسی قدیم و پهلوی کهن است.( گردآوری، ویرایش و انتشار توسط اس ام اس کده)

منابع استفاده شده :

۱- فارس نامه ناصری، حاج میرزا حسین حسینی فسائی، گفتار دوم، صفحه ۲۵۶، انتشارات سنائی

۲- کتاب زندگینامه حاج سید محمد علی میرباقری( آفتاب کامفیروز)، نوشته سیدمحمدرضا علوی، ۱۳۸۲

۳- منابع و مشاهدات محلی و میدانی توسط اس ام اس کده- شهریور ۱۳۹۴

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/08/kampiros-sh94-1.jpg

عکس هایی از کامفیروز

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/08/kampiros-sh94-3.jpg

جنگل های کامفیروز

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/08/kampiros-sh94.jpg

مناطق دیدنی کامفیروز

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/08/kampiros-sh94-4.jpg

طبیعت کامفیروز

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/08/kamfiruz-sh94.jpg

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.