صابون گیاهی پاپایا

صابون پاپایا گیاهی اصل

ضد لک

روشن کننده

و ضد جوش و آکنه

توضیحات بیشتر

 

بیوگرافی و زندگینامه آنتون چخوف

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/09/nton-chkhof-sh94.jpg

(بیوگرافی و زندگینامه آنتون چخوف)

شرح: آنتون پاولوویچ چخوف در ۲۹ ژانویه‏ ۱۸۶۰ در شهر تاگانروک، در جنوب روسیه به دنیا آمد. وی داستان نویس و نمایش‌نامه نویس برجسته روس است. وی در ۱۸۶۷ در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ دینی یونانی آغاز کرد اما دو سال بعد در کلاس اول مدرسه عادی به تحصیل خود ادامه داد. در سال‌های پایانی تحصیلات متوسطه اش در تاگانروک به تآتر می‌رفت و نخستین نمایش نامه‌ خود را به نام بی‌پدری و بعد کمدی آواز مرغ بی‌دلیل نبود را نوشت. او در همین سال‌ها مجلهٔ غیررسمی و دست‌نویس الکن را منتشر می‌کرد که توسط برادرانش به مسکو هم برده می‌شد. برادر بزرگ‌ش، آلکساندر پاولویچ چخوف در سال ۱۸۷۶ به دانشگاه مسکو رفته بود و در رشته علوم طبیعی دانشکده ریاضی – فیزیک مشغول تحصیل بود و در روزنامه های فکاهی مسکو و پتربورگ داستان می‌نوشت. آنتون چخوف نیز در ۱۸۷۹ تحصیلات ابتدایی را تمام کرد و به مسکو رفت و در رشته پزشکی در دانشگاه مسکو مشغول تحصیل شد. وی در نیمهٔ سال ۱۸۸۰ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه مسکو آغاز کرد. در همین سال نخستین مطلب او چاپ شد برای همین این سال را مبدا تاریخی آغاز نویسندگی وی برمی‌شمارند.

آنتون چخوف در سال‌های ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۴ علاوه بر آموختن پزشکی در دانشگاه مسکو با نام‌های مستعاری مانند: آنتوشا چخونته، آدم کبد گندیده، برادر برادرم، روور، اولیس… به نوستن بی وقفه داستان و طنز در مجله های فکاهی مشغول بود و از درآمد حاصل از آن زندگی مادر، خواهر و برادران‌ش را تامین می‌کرد. او در ۱۸۸۴ به عنوان پزشک فارغ التحصیل شد و در شهر واسکرسنسک، نزدیک مسکو، به طبابت پرداخت. اولین مجموعه داستان‌ش با نام قصه های ملپامن در همین سال منتشر شد و اولین نقدها دربارهٔ او نوشته شد. در دسامبر همین سال هنگامی که چخوف ۲۴ ساله بود اولین خلط‌های خونی که نشان از بیماری مهلک سل داشت مشاهده شد.

بقیه زندگینامه آنتون چخوف در ادامه مطلب…

او بعد از پایان تحصیلات‌ش در رشتهٔ پزشکی به طور حرفه ای به داستان نویسی و نمایش‌نامه نویسی روی آورد. آنتون چخوف در ۱۶ ژوئن ۱۹۰۴به همراه همسرش اولگا کنیپر برای معالجه به آلمان رفت. اولگا کنیپر در خاطرات خود شرح دقیقی از روزها و آخرین ساعات زندگی چخوف نوشته است. ساعت ۱۱ شب حال چخوف وخیم می‌شود و اولگا پزشک معالج او، دکتر شورر، را خبر می‌کند. اولگا در خاطرات‌ش می‌نویسد: «دکتر او را آرام کرد. سرنگی برداشت و کافور تزریق کرد. و بعد دستور شامپاین داد. آنتوان یک گیلاس پر برداشت. مزه‌مزه کرد و لبخندی به من زد و گفت «خیلی وقت است شامپاین نخورده‌ام.» آن را لاجرعه سرکشید. به آرامی به طرف چپ دراز کشید و من فقط توانستم به سویش بدوم و رویش خم شوم و صدایش کنم. اما او دیگر نفس نمی‌کشید. مانند کودکی آرام به خواب رفته بود.» و این ساعات اولیه روز ۱۵ ژوئیه ‏ ۱۹۰۴ بود.

تشییع جنازه چخوف یک هفته پس از مرگ او در مسکو برگزار شد. جمعیت زیادی در مراسم خاکسپاری حضور داشتند و تعداد مشایعت کنندگان به حدی بود که عبور و مرور در خیابان‌های مسکو مختل شد. علاوه بر نویسندگان و روشنفکران زیادی که در مراسم حضور داشتند حضور مردم عادی نیز چشم‌گیر بود. سرانجام در گورستان صومعه نووو-دویچی در شهر مسکو به خاک سپرده شد. این بود مختصری از زندگینامه آنتون چخوف.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.