(بیوگرافی و زندگینامه الکساندر پوپ)
شرح: الکساندر پوپ، ۲۱ مه ۱۶۸۸ در لندن بدنیا آمد.وی شاعر، نويسنده و طنزپرداز بود. وی نخستین اثر خود را در سن ۱۲ سالگی نگاشت، اما اولین اثر موفق وی در سال ۱۷۱۱، یعنی در سن ۲۳ سالگی، با عنوان «جستاری در نقد» منتشر شد و مورد توجه قرار گرفت. الکساندر در کودکی پسر بسیار خوش رفتاری بود و شیرینی ویژه ای در چهرهاش به چشم میخورد».
– پدر او فرزند کشیشی انگلستانی بود که گرویدنش به فرقه کاتولیک، دشواريهاي بسیاری را برای خانوادهاش به وجود آورد. پروتستانها در قرن ۱۷ میلادی، قدرت را در انگلیس در دست داشتند و هیچ گونه امتیازی برای کاتولیکها قايل نمیشدند و آنها را از حضور در دانشگاهها و استخدام در شغلهای دولتی و عمومی در انگلستان محروم کرده بودند. بنابراین، «پوپ» دورههای تحصیلی خود را با فراز و نشیب فراوانی گذرانده و گاهی نیز دچار تغییرهای اجباری میشد. او خواندن و نوشتن را در خانه و از عمهاش آموخت و بعدها زبان لاتین و یونانی را از کشیشی محلی و دانش شعر فرانسه و ایتالیا را در نوجوانی فرا گرفت. «الکساندر» مدتي نيز در مدرسههای مخفی کاتولیكها در انگلستان درس میخواند. او بيشتر وقت خود را صرف مطالعه كتابهايي مي كرد که در کتابخانه پدرش بود و کاری جز خواندن و نوشتن نداشت. وي در دوران مدرسه نمایشنامه اي نوشت که بر پایه دیالوگ شخصیتهاي نمایشنامه «ایلیاد» تنظیم شده بود.
– مهاجرت خانواده الکساندر پوپ به منطقه «بینفیلد» در «ویندسورفورست» در سال ۱۷۰۰میلادی با گرفتار شدن «الکساندر» به بيماري سل همزمان شد. او از سردردهای مزمن رنج میبرد و پشت گوژش نیز مورد تمسخر منتقدان ادبی بود. برخی از بدخواهان «پوپ»، او را با لقب «وزغ گوژپشت» میخواندند. این شاعر انگلیسی، قامتی در حدود ۱۳۵ سانتیمتر داشت و به ناچار برای جبران گوژی پشتش، نیم تنه كلفتي بر تن میکرد. «مقالهای درباره نقد» (An Essay on Criticism)، نخستین اثر ماندگار پوپ پس از مهاجرت به لندن است؛ این مقاله مبتني بر نظريه هاي «نئوکلاسیک» بود و ذوق نویسنده را در درک نظم طبیعت نشان میداد.
بقیه زندگی نامه الکساندر پوپ در ادامه مطلب…
او درباره طبيعت مي گويد:
– طبیعت خوب و حس خوب باید برای همیشه در کنار یكديگر باشند؛ انسان برای خطا آفريده شده و مقام خدایی برای بخشش است.
«پوپ» دوستاني «ضد کاتولیک» (anti-Catholic Whig) داشت، اما در سال ۱۷۱۳ به گروه Tories تمایل پیدا کرد و عضو باشگاه ((Scriblerus شد. «جاناتان سویفت»، «گی»، «کنگریو» و «رابرت هارلی» از دوستان «پوپ» در حلقه گروه Tory بودند.
الکساندر در سال ۱۷۱۲ نسخه ابتدایی (THE RAPR OF THE LOCK) را منتشر کرد که طنز زیبایی از جنگ بین دو جنسیت زن و مرد، زندگی خصوصی یک زن با لوازم آرایشی، لباسها، انجیلها و نامههای عاشقانه اوست. این اثر که در سال ۱۷۱۴ کاملتر شد، روایتي از داستان حقيقي درگیری دو خانواده از بين آشنایان «الکساندر پوپ» بود. وي در اين كتاب، جهان اجتماعی امروز و درگیریهای جامعه مرفه را به بوته نقد میکشد و شاید، لزوم ایجاد تحولی را پیشنهاد میکند.وی همواره از شاعرانی همچون Horace) ) و (Vergilius) به نیکی یاد کرده، در سرودن بیتهاي هم قافیه و حماسیاش از آنها الگوبرداری میکرد. پوپ نمايشنامه «ایلیاد و اودیسه» را به زبان انگلیسی برگرداند كه از مهمترين آثار او به شمار مي رود.
موفقیت برگردانهای پوپ به او امکان داد تا از فشار ضد کاتولیکی طرفداران «جیمز دوم» در انگلستان گریخته و به منطقه (Twickenham) نقل مکان کند. او پس از مرگ پدرش در سال ۱۷۱۷ و همچنین مرگ مادرش در سال ۱۷۳۳، همچنان کاتولیک باقی ماند.
از نکته های خواندنی در زندگی این شاعر انگلیسی میتوان به فراگیری باغبانی و محوطه سازی در منطقه Twickenham اشاره کرد. او در آخرین سالهای عمرش، سرداب زیبایی را در مجرایی ساخت که آبنمای منزلش را به باغچه حیات پشتیاش وصل میکرد. دیوار سرداب از قطعههای صدف و آینه پوشیده شده بود. ویلای «پوپ» که در ۱۵ مایلی شهر لندن قرار داشت، نویسندگانی مانند «سویفت»را که از کمک «پوپ» در انتشار«سفرهای گالیور» (Gulliver’s Travels ) بهره برده بودند، شیفته خود می ساخت.
پوپ به همسایه اش خانم «مری ورتلی مونتاگو» علاقه داشت، اما با سرد شدن احساسش نسبت به این بانوی انگلیسی، رابطه نزدیکی را با «مارتا بلانت» آغاز کرد که تا آخر عمرش ادامه یافت. الکساندر، «مارتا» و خواهرش را از سال ۱۷۱۱ میشناخت.
الکساندر در اثر خود با نام «آزمايشهاي اخلاقي» MORAL ESSAYS)) که در سال ۱۷۳۱ منتشر شد، رفتار را از شخصیت متفاوت دانست و گفت: همیشه کردار معرف انسان نیست، هر آنکه نکو کند، نکوکار نیست. وی و در ۳۰ ماه می ۱۷۴۴ میلادی در سن ۵۶ سالگی درگذشت…