صابون گیاهی پاپایا

صابون پاپایا گیاهی اصل

ضد لک

روشن کننده

و ضد جوش و آکنه

توضیحات بیشتر

 

گلچین شعرهای رشحه – از بهترین شاعران زن ایرانی عصر قاجار

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/rashhe-sher-f95.jpg

گلچین شعرهای رشحه – از بهترین شاعران زن ایرانی عصر قاجار

فلک کینه گرا دوش به آهنگ جفا
همه شب پای فرو هشت به کاشانه ی ما
گفتم از بهر چکار آمده‌ای گفت که جور
گفتم از بهر چه تقصیر بود گفت: وفا

*

*

شعرهای پراکنده فارسی

*

*

دردا که بود خاصیت این چشم ترم را
کز گریه ز روی تو ببندد نظرم را
دل بستگیم تازه به دام تو شد اکنون
کز سنگ جفا ریخته ای بال و پرم را

*

*

شعرهای فارسی عصر قاجار

*

*

دامن قاتل به دست آمد دم بسمل مرا
دعوی خون بیش ازین کی باشد از قاتل مرا

*

*

شعرهای عاشقانه شاعران زن ایرانی

*

*

ای از لب تو به خون رخ لعل خضاب
وز خجلت دندانت گهر غرق در آب
چشم و دل من به یاد دندان و لبت
این در خوشاب ریزد آن لعل مذاب

*

*

اشعار شاعران زن جهان

*

*

آن بت گل چهره یارب بسته از سنبل نقاب
یا به افسون کرده پنهان در دل شب آفتاب

*

*

شعر پراکنده

*

*

ز دوری تو دو چشمم چو رود جیحون است
شوم فدای تو، احوال چشم تو چون است

*

*

شعرهای پراکنده فارسی

*

*

غم نه گر خاکم به باد از تندی خوی تو رفت
غم از آن دارم که محروم از سر کوی تو رفت
گلشن خلدش شود گر جا، نیاساید دگر
رشحهٔ مسکین که محروم از سر کوی تو رفت

*

*

شعرهای کوتاه چند بیتی فارسی

*

*

جان و دل بیرون کس ازدست تو مشکل می‌برد
غمزه‌ات جان می‌رباید عشوه‌ات دل می‌برد
اضطرابم زیر تیغش نی ز بیم کشتن است
شوق تیغ اوست تاب از جان بسمل می‌برد

*

*

شعرهای پراکنده فارسی

*

*

تو آن شهریاری که از آستینت
کشد بر سر خویش خورشید معجر
چو از خون گردان و از گرد میدان
شود دشت دریا شود بحر چون بر
فلک گردد از نوک رمحت مشبک
زمین گردد از نعل رخشت مجدر

*

*

متن و آثار فارسی سبک شعر

*

*

همی ریزد به روی یکدگر دلهای مجروحان
زند هر صبح چون شانه به زلف عنبرین تارش

*

*

انتشار رایگان شعر

*

*

شب و روز من آن داند که دیده است
پریشان زلف او را بر بناگوش
ندارم عقل در کف ای خوشا دی
ندارم هوش در سر ای خوشا دوش
نگه می‌کردی و می‌بردیم عقل
سخن می‌گفتی و می‌بردیم هوش
عیان روی گل و دامان گلچین
نشاید گفت بلبل را که مخروش

*

*

شعرهای پراکنده فارسی

*

*

به یاد روی تو بر مه شبی نظر کردم
نه اینکه رفتی و رو بر مه دگر کردم
ز دست هجر تو تا دیگری بسر نکند
تمام خاک درت را ز گریه تر کردم

*

*

شعرهای رشحه

*

*

جفا و جور تو عمری بدین امید کشیدم
که بینم از تو وفایی گذشت عمر و ندیدم
سزای آن که تو را برگزیدم از همه عالم
ملامت همه عالم ببین چگونه شنیدم
اگر چه سست بود عهد نیکوان اما
به سست عهدیت ای مه ندیدم و نشنیدم
دلم شکستی و عهد تو سنگدل نشکستم
ز من بریدی و مهر از تو بی‌وفا نبریدم
زدی به تیغ جفایم فغان که نیست گناهی
جز این که بار جفایت به دوش خویش کشیدم
تهی نگشت ز زهر غم تو ساغر عیشم
از آن زمان که شراب محبت تو چشیدم
کنون ز ریزش ابر عطاش رشحه چه حاصل
چنین که برق غمش سوخت کشتزار امیدم
ز جام عشق چو بیخود شدم چه جای شرابم
ز مدح شاه چو سر خوش شدم چه جای نبیدم
ضیاء السلطنه خاتون روزگار که گوید
سپهر بر درش از بهر سجده باز خمیدم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.