صابون گیاهی پاپایا

صابون پاپایا گیاهی اصل

ضد لک

روشن کننده

و ضد جوش و آکنه

توضیحات بیشتر

 

گلچین شعرهای ناب عاشقانه و عارفانه پارسی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/best-persian-sher-o95.jpg

گلچین شعرهای ناب عاشقانه و عارفانه پارسی

شبی خواهم که پنهانت بگویم
نهان از آشنایان و غریبان
چنان در خود کشم چوگان زلفت
کزو غافل بود گوی گریبان
ولیکن هر گناهی را جزاییست
گناه عشق را جور رقیبان
سعدی

*

*

شعر عارفانه فلسفی

*

*

ما را به چه روی از تو صبوری باشد
یا طاقت دوستی و دوری باشد
جایی که درخت گل سوری باشد
جوشیدن بلبلان ضروری باشد
سعدی

*

*

شعر ناب فارسی دوبیتی

*

*

به حرف تو رسیده ام
به حروف نام تو …
باقی حرفها را برای چه اختراع کرده اند ؟!
ترکیبشان
جز دروغی
برای ادامه ی زندگی نیست!
شمس لنگرودی

*

*

دفتر شعر پارسی سرایان

*

*

من تو را در سکوت گم کردم
در میان سکوت و تنهایی
آشنای هزار و یک شب من
تا به کی بایدم شکیبایی؟
گر تو ای نازنین نمی دانی
با تو می گویم از غم هجران
بعد از این تا همیشه خواهم گفت
قصه ها از تو ای گل باران
شور شعری ز من نمی جوشد
انتظارت پر از جنونم کرد
خوب من، ای گل همیشه بهار
عاقبت غصه سرنگونم کرد
سوزان قاسمیان

*

*

شعر عارفانه فلسفی

*

*

ﺑﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ
ﺳﻼﻣﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ!
ﺑﻪ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺟﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ
ﺑﻪ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﮐﻪ ﻓﮑﺮﻫﺎﯼ ﻃﻮﯾﻠﻢ ﺑﻮﺩﻧﺪ
ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺳﭙﯿﺪﺍﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﻍ
که ﺑﺎ ﻣﻦ
ﺍﺯ ﻓﺼﻞ ﻫﺎﯼ ﺧﺸﮏ ﮔﺬﺭ ﻣﯽ‌کرﺩﻧﺪ
ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻼﻏﺎﻥ
ﮐﻪ ﻋﻄﺮ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﺍ
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺪﯾﻪ ﻣﯽﺁﻭﺭﻧﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ
ﻭ شکل ﭘﯿﺮﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ…
فروغ فرخزاد

*

*

شعرهای عاشقانه بلند عارفانه

*

*

پدر آنقدر
قلبش شیشه ای بود
که زود شکست…
مانده ام
که روزش را تبریک  بگویم
یابرای سالگردش
شقایقها را
دسته کنم
بچینم کنار یکدیگر
به احترام تمام نبودنهایش…
راستی
چقدر سخت است
روز عزیزترینت
سالگرد
همان عزیزترین را
در خودت به سوگ نشسته باشی…
آریو همتی

*

*

شعر عارفانه فلسفی

*

*

بهشت باشد
دو نفرِ تنها و باکره
برهنه هم که باشنــــد!
یک روز
دو روز      
سه روز
آخرش هم ، یکی هوایی میشد
نه سیبی در کار بود
نه گندمی
گناه همان بوسه بود
امید کلهر

*

*

بهترین شعرهایی که خواندم

*

*

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
ابوسعید ابوالخیر

*

*

شعر عارفانه فلسفی

*

*

چه تنهایم امروز
چونان آخرین روز پاییز
چونان شهر کوچکم
پس از مرگ نغمه های جوانی
همه چیز تنهاست امروز
چونان غریبی مادرم
تنها، چونان پیکر پدرم
چونان جسدهای بی نام افتاده بر زمین
تنهای تنهایم امروز
شیرکو بی کس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.