(گلچین رباعیات عاشقانه و عارفانه ناب فارسی)
شاعر: مهستی گنجوی
با من لب تو چو زلف تو بسته چراست؟
چشم خوش تو خصم من خسته چراست؟
بروی کمان مثالت اندر حق من
گر نیست جفای چرخ پیوسته چراست؟
*
*
شعر دوبیتی عاشقانه
*
*
با من لب تو چو زلف تو بسته چراست؟
چشم خوش تو خصم من خسته چراست؟
بروی کمان مثالت اندر حق من
گر نیست جفای چرخ پیوسته چراست؟
*
*
شعر عاشقانه
*
*
گفتی که بدین رخان زیبا که مراست
چون خلد، وثاق تو بخواهم آراست
امروز در این زمانه آن زهره که راست؟
تا گوید کان خلاف گفتی با راست
*
*
رباعی عاشقانه فارسی
*
*
بازار دلم با سر سودات خوشست
شطرنج غمم با رخ زیبات خوشست
دائم داری مرا تو در خانه ی مات
ای جان و جهان مگر که با مات خوشست
*
*
Pure poetry Persian
*
*
در میکده پیش بت تحیات خوش است
با ساغر یک منی مناجان خوش است
تصبیح و مصلای ریائی خوش نیست
زنار مغانه در خرابات خوش است
*
*
Couplet poem of love
*
*
صحاف پسر که شهره ی آفاق است
چون ابروی خویشتن به عالم طاق است
با سوزن مژگان بکند شیرازه
هر سینه که از دل غمش اوراق است
*
*
اس ام اس شعر عشقولانه
*
*
ایام چو آتشکده از سینه ی ماست
عالم کهن از وجود دیرینه ی ماست
اینک به مثل چو کوزه ای آب خوریم
از خاک برادران پیشینه ی ماست
*
*
Significant mystical poems
*
*
افسوس که اطراف گلت خار گرفت
زاغ آمد و لاله را به منقار گرفت
سیماب زنخدان تو آورد مداد
شنگرف لب لعل تو زنگار گرفت
*
*
سایت شعر عاشقانه
*
*
گفتم که لبم به بوسه ای مهمان است
گفتا که بهای بوسه ی من جان است
عقل آمد و در پهلوی من زد انگشت
یعنی که خموش، بیع … که ارزان است
*
*
رباعیات عاشقانه و عارفانه
*
*
دریای سرشک دیده ی پر نم ماست
وان بار که کوه برنتابد غم ماست
در حسرت همدمی بشد عمر عزیز
ما در غم همدمیم و غم همدم ماست
*
*
شعر اصیل فارسی
*
*
آن بت که رخش رشک گل و یاسمن است
وز غمزه ی شوخ فتنه ی مرد و زن است
دیدم به رهش ز لطف چون آب روان
آن آب روان هنوز در چشم من است
*
*
Original poetry Persian
*
*
با خصم منت همیشه دمسازی هاست
با ما سخنت ز روی طنازی هاست
ز عز خود و ذلت من بیش مناز
کاندر پس پرده ی فلک بازی هاست