بایگانی برچسب: s

حکایت مردی که زن شد – نوشته علامه محمد باقر مجلسى

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/07/hekayat-m94.jpg

حکایت مردی که زن شد – نوشته علامه محمد باقر مجلسى

شرح ماجرا: حضرت امام جعفر صادق صلوات اللّه علیه حكایت نموده است:
– روزى امام حسن مجتبى علیه السلام در جمعى از اقشار مختلف مردم حضور داشت، كه یكى از افراد آن مجلس گفت:
یابن رسول اللّه! شما كه این قدر قدرت دارید و مى توانید با دعا معاویه را نابود كنید و زمین عراق و شام را جابه جا نمائید؛ و حتّى كارى كنید كه زن تبدیل به مرد شود؛ و یا مرد، زن گردد، چرا این همه ظلم هاى معاویه را تحمّل كرده و سكوت مى نمایید؟
ناگاه یكى از دوستان معاویه كه در آن جمع حاضر بود؛ با حالت تمسخر و توهین گفت: این شخص – یعنى؛ امام حسن مجتبى علیه السلام، كارى نمى تواند انجام دهد، چون او توان چنین كارهایى را ندارد.
در همین حال حضرت به آن دوست معاویه كه از اهالى شام بود خطاب كرد و فرمود: تو خجالت نمى كشى كه در بین مردها نشسته اى، بلند شو و جاى دیگر بنشین.
امام صادق علیه السلام در ادامه فرمایش خود افزود: ناگهان مرد شامى متوجّه شد كه به هیئت زنان در آمده است ؛ و دیگر علامت مردى در او نیست.
سپس امام حسن مجتبى علیه السلام به آن مرد شامى كه تبدیل به زن شد، فرمود: اینك همسرت به جاى تو مرد گردید؛ و او با تو همبستر مى شود و تو یك فرزند خنثى آبستن خواهى شد.
چند روزى پس از گذشت از این ماجرا، هر دوى آن مرد و زن شامى نزد امام حسن مجتبى علیه السلام آمدند و از كردار و رفتار خود پشیمان شده و توبه كردند.
و حضرت در حقّ آنها دعا كرد و از خداوند متعال، براى آنان درخواست مغفرت نمود؛ و هر دوى آنها به دعاى حضرت، به حالت اوّلشان باز گشتند. داستان های مذهبی اسلامی

داستان اخلاق نیکو – از علامه محمد باقر مجلسى

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/07/dastan-mohamad-baher-majlesi-t94.jpg

(داستان اخلاق نیکو – از علامه محمد باقر مجلسى)

از کتاب بحارالانوار

شرح داستان: به رسول خدا صلى الله عليه و آله خبر دادند كه سعد بن معاذ فوت كرده . پيغمبر صلى الله عليه و آله با اصحابشان از جاى برخاسته ، حركت كردند. با دستور حضرت – در حالى كه خود نظارت مى فرمودند – سعد را غسل دادند.
پس از انجام مراسم غسل و كفن ، او را در تابوت گذاشته و براى دفن حركت دادند.
در تشييع جنازه او، پيغمبر صلى الله عليه و آله پابرهنه و بدون عبا حركت مى كرد. گاهى طرف چپ و گاهى طرف راست تابوت را مى گرفت ، تا نزديكى قبر سعد رسيدند. حضرت خود داخل قبر شدند و او را در لحد گذاشتند و دستور دادند سنگ و آجر و وسايل ديگر را بياورند! سپس با دست مبارك خود، لحد را ساختند و خاك بر او ريختند و در آن خللى ديدند آنرا بر طرف كردند و پس از آن فرمودند:
– من مى دانم اين قبر به زودى كهنه و فرسوده خواهد شد، لكن خداوند دوست دارد هر كارى كه بنده اش انجام مى دهد محكم باشد.
در اين هنگام، مادر سعد كنار قبر آمد و گفت:
– سعد! بهشت بر تو گوارا باد!
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
– مادر سعد! ساكت باش! با اين جزم و يقين از جانب خداوند حرف نزن ! اكنون سعد گرفتار فشار قبر است و از اين امر آزرده مى باشد.
آن گاه از قبرستان برگشتند.
مردم كه همراه پيغمبر صلى الله عليه و آله بودند، عرض كردند:
يا رسول الله ! كارهايى كه براى سعد انجام داديد نسبت به هيچ كس ‍ ديگرى تاكنون انجام نداده بوديد: شما با پاى برهنه و بدون عبا جنازه او را تشييع فرموديد.
رسول خدا فرمود:
ملائكه نيز بدون عبا و كفش بودند. از آنان پيروى كردم.
عرض كردند:
گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت را مى گرفتيد!
حضرت فرمود:
چون دستم در دست جبرئيل بود، هر طرف را او مى گرفت من هم مى گرفتم!
عرض كردند:
– يا رسول الله صلى الله عليه و آله بر جنازه سعد نماز خوانديد و با دست مباركتان او را در قبر گذاشتيد و قبرش را با دست خود درست كرديد، باز مى فرماييد سعد را فشار قبر گرفت؟
حضرت فرمود:
– آرى، سعد در خانه بداخلاق بود، فشار قبر به خاطر همين است… اس ام اس کده