صابون گیاهی پاپایا

صابون پاپایا گیاهی اصل

ضد لک

روشن کننده

و ضد جوش و آکنه

توضیحات بیشتر

 

مقاله کوتاه روحتان را با نوشتن آرام كنيد

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/maghaleh-mortza-vafaee-d94.jpg

(مقاله کوتاه روحتان را با نوشتن آرام كنيد)

نویسنده: مرتضي وفايي

شرح: وضعيت بحراني دنيا، وضعيت طبيعي دنيا می باشد. شما در اين وضعيت بحراني كه شكل عادي به خود گرفته است روحتان را چگونه آرام مي كنيد؟ آرام بخش روح شما چيست؟، مكان هاي زيارتي، ديدن يك عكس، خواندن كتاب، پهلو گرفتن كنار ماسه هاي ساحل دریا و يا…؟
هيچ وقت اين نصيحت استادم را فراموش نمیکنم  كه ميگفت: هر وقت خواستي از تمام گرفتاري هاي دنيا رها شوی از مسكن روحت استفاده كن. اين تحويز هميشه مورد استفاده قرار گرفت و تاكنون كه چند ترمي ‌هست سعادت ديدن ايشان را ندارم مؤثر واقع شده.
مدتها بدنبال پيدا كردن آن بودم كه تسكين دهنده من چيست؟ فراوان كندوكاو كردم و هزاران مورد را امتحان. از مدرنترين وسيله ايی كه در اختيار داشتم تا قديمي ترين آنها. بعد از كمي تأمل و تفكر و تحقق دروني يافتم تنها موردي كه مسكن روحم ميشود سال هاست در كنارم زيست ميكند.
آچار فرانسه ايی كه همه ميتوانند به وسيله آن به سعادت برسند. آن آچار فرانسه، آن معلم و دبير دلسوز، اكسير شفابخش، کاری است به نام نوشتن.
بالاخره يافتم آن گوهر مقصود را. ديگر خيالم آرام گرفت كه اكسيرم را پيدا كردم. ميتوانم خودم را با آن تسكين دهم. هميشه فكر ميكردم كه تسكين دهنده ها خيلي فراتر از نوشتن هستند اما بعد متوجه گشتم كه كوچك ترين چيزها  گاهي ميتوانند نقش هاي بزرگي را ايفا كنند.
نوشتن نقش يك پل بزرگ را بازي ميكند كه ميتواند خاطرات، جملات، پيوستها و… را به هم مرتبط سازد و از آن تنديس جاودانه به ارمغان آورد. با اين ميشود فاصله ميان كودكي و بزرگسالي را پر كرد، پلي است براي گذراندن فاصله ميان انسان ها. فايده هاي اين قهرمان بزرگ مال آدم هاي بزرگ است. پس بهتر كه همه بزرگ باشيم. به وجود آمدن حس نوشتن و نگاش در آدمي بستگي به روح آن دارد. زماني كه دو جهت زندگي را نظاره مي كني نياز به ثبت جملاتي كه روح را آرام ميكند احساس ميشود، زمانیكه احساس ميكني از زندگي ماشيني خسته شدي و از هر چيزي كه بخواهي استفاده كني تا به آرامش برسي متعلق به همين دنياي ماشيني است دلگير ميشوي.
نوشتن تنها تسكين‌ دهنده تيي است كه آدم را زماني بس كوتاه از تمام فكرهاي زايد رها و به ورطه آسايش سوق ميدهد. تنها شرط ورود به اين دنياي ماوراي تصور، داشتن يك روحيه خوب و پذيرفتن و داخل شدن است. نوشتن جرقه انديشه و نمو يك هيجان است. اغلب واژه ايي كافي است كه شما را ساعت ها غرق نوشتن كند بطوري كه وقتي فارغ ميشويد، ورق هاي انباشته تيي را مي بينيد كه شما آن ها را به تحرير درآورده ايد و بطور كافي و كامل لذت برده ايد.

نوشتن عنصري است كه اگر در روح فردي رسوب كند ميتواند گاهي اوقات مرحم تنهايي او باشد و در جايي هم ناجي. كافي است فقط يكبار آن را امتحان كنيد آن وقت متوجه ميشويد سخن گزافي نگفته ام و سخنم روشن و هويدا است. نميتوان خوب نوشت مگر در هنگام گام برداشتن به سوي ناشناخته ها و نه براي شناختن آنها بلكه براي دوست داشتن آنها. ما نميتوانيم خوب بنويسيم مگر درباره آن چيزهايي كه نميدانيم، پا گذاشتن به جهاني كه همه چيز آن هويتي ابدي دارند و با جابجا شدن آن ميتوان متني نوين و كالبدی ديگر متولد كند. چقدر شيرين است كه هر روز تولدهاي متعدد ببينيم و هر روزمان را لبريز از شادي و سرور كنيم.
نوشتن مسكن آرامبخشي است كه من را به كما و آرامشي وصف نشدني رهسپار ميكند. پادزهری است كه درصد قابل توجهي را ميتوان از طريق او تسكين دهنده نام برد. كاغذهای زيادي با جوهر سياه ميشوند، همين. چه كلماتي كه در زير ورق ها يخ زده اند و چه لغاتي كه حرارتشان جوهر قلم را به جوش مي آورد. بكوشيد تا ميتوانيد بنويسيد، از هر چيز بنويسيد. از ثانيه هاي گذشته و لحظاتي كه با آن ها زندگي ميكنيد. با دقايقي كه از رگ و پوست خود حسشان ميكنيد. هرگز فراموش نكنيد هنگام و موقع رفتن از دنيا چيزي از شما به يادگار نميماند جز كارهاي نوراني شما و در سطر آنها نوشته هاي شما. آنها در زمان نبودتان، هم گوياي هويت تان هستند و هم بازگو كننده تمام كارهايتان و از اين طريق است آنهايي كه حتي شما را نديده اند هم ميتوانند در مورد شخصيت‌ شما چيزي متوجه شوند. پس براي خود دفتري تهيه كنيد تا شناسنامه ايي شود براي آينده، نوشتن ميبايد اينگونه آغاز شود. نوشتن، عشق و بقيه چيزها. هنگاميكه مينويسي آن قدر از اين دنيا دور ميشوی كه گاهي فكر ميكني كه ديگر باز نميگردي.
من مينويسم تا تن كاغذ من جا دارد. مينويسم تا جهان و هستي بخوانند كه نگران نيستم. به حال من فرقي ندارد كه اين زندگي جرقه ايي در عدم باشد يا پيش پرده ايي از زندگي ديگر. به هر سان آن را لمس ميكنم. نوشتن از ديد من نوري است در سياهي. نويسنده ها از مستندسازه ها هم مظلوم تر هستند و با كوچكترين جمله مورد هجوم قرار ميگيرند. از هر جلمه، كلمه و لغت متني ايراد ميگيرند كه ساعتها صرف كرده تا آن را متولد كند و او را مورد بازخواست قرار ميدهند. نويسندگان مثل مخترعين عمل ميكنند. با اختراع جمله ايی كه با رغبت و علاقه به كار برده اند، مي توانند هميشه جاويد بمانند و زنده بطوری عمل ميكنند كه روحشان هميشه در آن جاری باشد. عده ای هم متسفانه هستند كه فقط نام نويسنده را يدك ميكشند اما غافل از اينكه بتوانند جمله ای موثر بنويسند و جملاتي با معنا از آنها پدید آيد. لیکن اين نكته را هم متذكر شوم كه من خودم نويسنده نيستم اما آرزو دارم روزي بشوم و كسب تجربه كنم. اين حرفها هم كه ميگويم مواردب است كه تاكنون ديده ام.

خدايا، پروردگار من، از اينكه روحم را با قلم، اين روشن بخش حيات آدمي آشنا ساختي متشكرم. هيچوقت اين موهبت الهي را از ياد نخواهم برد. دينم را به انسان ها ادعا ميكنم و با امانتي كه در نزدم قرار دادي تلاش ميكنم جزئي از دنيا را به جلو هدايت كنم. از شما خواستارم توانم دهي چنان باشم كه ميخواهي با كلمات و جملات آن چيزهايي متولد كنم كه نور و ايمان را تجلي بخشد و رجاي روح انساني را ارتقا. هر كس به دنيا می آيد بنا به دليلي است و هر كس وظيفه ای دارد كه بايد آن را به نحو احسن انجام دهد. خيلي مهم است كه نردبان پله آخر دارد يا خير؟ هميشه به اين فكر كنيد كه اگر مني نوشتيد انتهای آن را پرمعنا به اتمام برسانيد تا خواننده بتواند از نوشته شما چيزي دستگيرش شود.

چيزي را كه دوست داری روشن كن بي آنكه به سايه اش دست بزند. (كريتسن بوبن) و حرف آخر، شمايي كه كم مي نويسيد، شمايي كه هرگز نمي نويسيد. براي شما هم حتي روزي مي رسد كه بنويسيد. نوشتن، تو هميشه غيرمنتظره بودی…

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.