صابون گیاهی پاپایا

صابون پاپایا گیاهی اصل

ضد لک

روشن کننده

و ضد جوش و آکنه

توضیحات بیشتر

 

گزیده ای از اطلاعات ادبی – ناگفته های زبان پارسی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/persian-lango-d94.jpg

(گزیده ای از اطلاعات ادبی)

ناگفته های زبان پارسی

شرح: – آيا ميدانستيد عده ای واژگان زير را که همگي فرانسوي هستند فارسي ميدانند؟
گيشه، گيومه، لاستيک، لامپ، ليسانس، ليست، پاکت، پالتو، پريز، پلاک، پماد، پوتين، پودر، پوره، پونز، پيک نيک، تابلو، تراس، تراخم، نمبر، تيراژ، تور، تيپ، خاويار، دکتر، دليجان، دوجين، دوش، دبپلم، ديکته، رژ، رژيم، رفوزه، رگل، رله، روبان، زيگزاگ، ژن، ساردين، سالاد، سانسور، سراميک، سرنگ، سرويس، سري، سزارين، سوس، سلول، سمينار، شيمي، صابون، فاميل، فر، فلاسک، فلش، فيله، فيبر، فيش، فيلسوف، فيوز، کائوچو، کابل، کادر، کادو، کارت، کارتن، کافه، کاميون، کاموا، کپسول، کت، کتلت، کراوات، کرست، کلاس، کلوب، کليشه، کمپ، کمپرس، کمپوت، کمد، کميته، کنتور، کنسرو، کنسول، کنکور، کنگره، کودتا، کوپن، کوپه، کوسن، گاراژ، گارد، گاز، گارسون، گريس، ليموناد، مات، مارش، ماساژ، ماسک، مبل، مغازه، موکت، مامان، ماتيک، ماشين، مانتو، مايو، مبل، متر، مدال، مرسي، موزائيک، موزه، مين، مينياتور، نفت، نمره، واريس، وازلين، وافور، واگن، ويترين، ويرگول، هاشور، هال، هالتر،هورا،آسانسور، آلياژ، آمپول، املت، باسن، بتون، بليت، بيسکويت، سودا، سوسيس، سيلو، سن، سنا، سنديکا، سيفون، سيمان، شانس، شوسه، شوفاژ، شيک و تعداد زیادی از الفاظ دیگر…

– آيا ميدانستيد که بسياري از واژگان عربي در زبان فارسي در حقیقت عربي نيستند و اعراب آنها را به معنايي که خود ميدانند متوجه نمی شوند؟ اين واژهها را ساختگي (جعلي) مينامند و بيشترشان ساخته ترکان عثماني می باشد. از آنجمله عبارتند از: ابتدايي (عرب ميگويد: بدائي)،ملت (شَعَب)، ملي (قومي)، مليت (الجنسيه)، جامعه (مجتمع)، جمعيت (سکان)، خجالت (حيا)، دخالت (مداخله)، مثبت (وضعي)، مسري (ساري)، مصرف (استهلاک)، مذاکره (مفاوضه)، انقلاب (عرب ميگويد: ثوره)، تجاوز (اعتداء)، توليد (انتاج)، تمدن (مدنيه) و بسياري از الفاظ دیگر…

– بسياري از الفاظ عربي در زبان فارسي را نيز اعراب در زبان خود به معني ديگري متوجه می شوند، از آنجمله عبارتند از:
غرور (فريفتن)، لحيم (پرگوشت)، نفر (مردم)، وجه (چهره)، رقيب (عرب ميفهمد: نگهبان)، شمايل (عرب ميفهمد: طبعها)، و بسياري از الفاظ ديگر.

– آيا ميدانستيد که ما بسياري از واژگان فارسيمان را به عربي و يا به فرنگي واگويي (تلفظ) ميکنيم؟ اين واژگان فارسي را يا اعراب از ما گرفته و عربي (معرب) کرده اند و دوباره به ما پس داده اند و يا از زبانهاي فرنگي، که اين واژها را به طريقي از خود ما گرفته اند، دوباره به ما داده اند و از آنجمله عبارتند از:
از عربي: سُماق (سماک)، صندل (چندل)، فيل (پيل)، شطرنج (شتررنگ)، غربال (گربال)، ياقوت (ياکند)، طاس (تاس)، طراز (تراز)، نارنجي (نارنگي)، سفيد (سپيد)، قلعه (کلات)، خنجر (خون گر)، صليب (چليپا)، فارسي (که پارسي بوده است)، خندق (که کندک بوده است)، دهقان (دهگان)، و بسياري از واژگان ديگر…
از روسي: استکان: اين واژه در اصل همان “دوستگاني” فارسي است که در فارسي قديم به معناي جام شراب بزرگ و يا نوشيدن شراب از يك جام به افتخار دوست بوده، که از سده ی ١۶ ميلادي از راه زبان تركي وارد زبان روسي شده و به شكل استكان درآمده است و اکنون در واژه نامه های فارسي آن را واژه ای روسی به شمار می آورند.
سارافون: اين واژه در اصل “سراپا”ی فارسي بوده است كه از راه زبان تركي وارد زبان روسي شده و واگويي آن عوض شده است. اکنون سارافون به نوعي جامه ی ملي زنانه ی روسي اطلاق ميشود كه بلند و بدون آستين می باشد.
پيژامه: همان “پايجامه” فارسي است که اینک در زبانهاي انگليسي، آلماني، فرانسوي و روسي pyjama نوشته شده و به کار ميرود و آنها مدعي وام دادن آن به ما هستند.
واژگان فراواني در زبانهاي فرانسوي، آلمان،يعربي، ترکي، روسي و انگليسي نيز فارسي است و بسياري از فارسي زبانان آن را نميدانند. از آن جمله عبارتند از:
خاکي به معني رنگ خاکي که در زبانهاي انگليسي و آلماني khaki نوشته ميشود.
ستاره که در فرانسوي astre در انگليسي star و در آلماني Stern نوشته ميشود. Esther نيز که نام زن در اين کشورهاست به همان معني ستاره است.
بخشش که در انگليسي baksheesh و در آلماني Bakschisch نوشته ميشود و در اين زبانها معني رشوه هم ميدهد.
پرديس به معني بهشت که در فرانسوي paradis، در انگليسي paradise و در آلماني Paradies نوشته ميشود.
شربت که در فرانسوي sorbet، در انگليسي sherbet و در آلماني Sorbet نوشته ميشود.
کيوسک که از کوشک فارسي به معني ساختمان بلند گرفته شده است و در تقريباً همه ی زبانهاي اروپايي به کار می رود.

کاروان که در روسي karavan، در فرانسوي caravane، در انگليسي caravan و در آلماني Karawane نوشته ميشود.
شغال که در روسي shakal، در فرانسوي chakal، در انگليسي jackal و در آلماني Schakal نوشته ميشود.

کاروانسرا که در روسي karvansarai، در فرانسوي caravanserail، در انگليسي caravanserai و در آلمانيkarawanserei نوشته ميشود.
مشک که در فرانسوي musc، در انگليسي musk و در آلماني Moschus نوشته ميشود.
لشکر که در فرانسوي و انگليسي lascar نوشته ميشود و در اين زبانها به معني ملوان هندي نيز هست.
کيميا به معني علم شيمي که در فرانسوي، در انگليسي و در آلماني نوشته ميشود.

برخي ديگر از نامهاي زنان در اين کشورها نيز فارسي است، مانند: Roxane که از واژه ی فارسي رخشان به معني درخشنده است و در فارسي نيز به همين معني براي نام زنان روشنک وجود دارد.
Ava که از واژه ی فارسي آوا به معني صدا يا آب است. مانند آوا گاردنر.

Lila که از واژه ی فارسي لِيلاک به معني ياس بنفش رنگ است.
Jasmine که از واژه ی فارسي ياسمن و نام گلي است.

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.