شعر دوبیتی عاشقانه با اسم شاعر
آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم
آمده ام چو عقل و جان از همه دیدهها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم
مولانا
*
*
اشعار احساسی ناب
*
*
ز عشقت سوختم اي جان کجايي
بماندم بي سر و سامان کجايي
نه جاني و نه غير از جان چه چيزي
نه در جان نه برون از جان کجايي
عطار
*
*
سایت شعر شاعران جوان
*
*
دل گر ره عشق او نپوید چه کند
جان دولت وصل او نجوید چه کند
آن لحظه که بر آینه تابد خورشید
آیینه انا الشمس نگوید چه کند
ابوسعید ابوالخیر