بایگانی برچسب: s

شعری از مهدی اخوان ثالث “من اینجا بس دلم تنگ است”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-mahdi-d94.jpg

مهدی اخوان ثالث

(من اینجا بس دلم تنگ است)

بسان رهنوردانی كه در افسانه ها گویند
گرفته كولبار زاد ره بر دوش
فشرده چوبدست خیزران در مشت
 گهی پر گوی و گه خاموش
در آن مهگون فضای خلوت افشانگیشان راه می پویند
ما هم راه خود را می كنیم آغاز
سه ره پیداست
 نوشته بر سر هر یك به سنگ اندر
حدیقی كه ش نمی خوانی بر آن دیگر
 نخستین: راه نوش و راحت و شادی
 به ننگ آغشته، اما رو به شهر و باغ و آبادی
 دودیگر: راه نمیش ننگ، نیمش نام
اگر سر بر كنی غوغا، و گر دم در كشی آرام
سه دیگر: راه بی برگشت، بی فرجام
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی كه می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر كجا آیا همین رنگ است؟
تو دانی كاین سفر هرگز به سوی آسمانها نیست
سوی بهرام، این جاوید خون آشام

ادامه‌ی خواندن

شعر “بهار سوگوار”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-hoshang-d94.jpg

(شعر “بهار سوگوار”)

شاعر: هوشنگ ابتهاج

نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید
نشان داغ دل ماست لاله ای که شکفت
به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید
بیا که خک رهت لاله زار خواهد شد
ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید
به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببین در اینه ی جویبار گریه ی بید
به دور ما که همه خون دل به ساغر هاست
ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید ؟
چه جای من ؟ که درین روزگار بی فریاد
ز دست جور تو ناهید بر فلک نالید
ازین چراغ توام چشم روشنایی نیست
که کس ز آتش بیداد غیر دود ندید
گذشت عمر و به دل عشوه می خریم هنوز
که هست در پی شام سیاه صبح سپید
کراست سایه درین فتنه ها امید امان ؟
شد آن زمان که دلی بود در امان امید
صفای آینه ی خواجه بین کزین دم سرد
نشد مکدر و بر آه عاشقان بخشید

گرافیست و بازنشر: شعرکده