بایگانی برچسب: s

بیوگرافی صوفی عشقری

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/10/sofi-ashghari-m94.jpg

(بیوگرافی صوفی عشقری)

شرح: “غلام نبی عشقری” در سال ۱۲۷۱ خورشیدی در شهر کابل دیده به جهان گشود. عشقری هنوز نخستین سال های کودکی را سپری نکرده بود که پدر، مادر و برادرش را از دست داد. وی از ۱۸ سالگی به شاعری روی آورد. در سال ۱۲۹۳ خورشیدی عشقری نخستین شعرش را به تخلص عشقری سرود. بسیاری از اشعارش در روزنامه های آن زمان به چاپ رسید و ۷۰ سال تمام به شاعری پرداخت. وی در سال ۱۳۳۵ شغل صحافی را برگزید و با کتاب سروکار پیدا نمود و بعداً بزم‌های شاعرانه برپا می‌نمود و بالاخره در ۹ تیر ۱۳۵۸ خورشیدی صوفی غلام نبی عشقری در سن ۸۷ سالگی درگذشت و در شهدای صالحین به خاک سپرده شد. سبک شعر ویدر دو گونه بود. دسته ای از اشعار عشقری در سبک ادبی استوار بوده و دسته ای با بهره گیری از واژگان زبان عامیانه سروده شده است. این بود مختصری از زندگینامه صوفی عشقری

شعرهای صوفی عشقری

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/01/sherhay-ashqari-day93.jpg

شعرهای زیبا و معنادار

دنياست خوب و دنيا ليكن بقا ندارد
دارد چو بيوفايی يك آشنا ندارد
هرچيز در شكستن فرياد می برآرد
اما شكست دلها هرگز صدا ندارد
دانی چنار باخود آتش زند چه باعث
سرتابپای دست است, دست دعا ندارد
شخصيکه بينوا شد خانه بدوش گردد
در هر کجا که باشد بيچاره جا ندارد
هرچند دختر رز در ميکده عروس است
افسوس دستُ پايش رنگ حنا ندارد
دلدارِ پرغرورم بسيار مستِ ناز است
چون سايه در پيش من, رو بر قفا ندارد
اين حرف را به تكرار از هر كسی شنيدم
ظالم به روی دنيا ترس از خدا ندارد
با رهروئ بگفتم اينراه کدام راه است
گفتا که راه عشقست هيچ انتها ندارد
کرد هرکه را نشانه يکذره بج نگردد
دست قضا بعالم تير خطا ندارد
فرزند ارجمندم گرچه قمارباز است
ليکن نماز خود را هرگز قضا ندارد
نزد طبيب رفتم خنديده اينچنين گفت
درد تو درد عشق است هرگز دوا ندارد
در صفحهء کتابی ديدم نوشته اين بود
صد بار اگر بميرد عاشق فنا ندارد
يارب تو کن حفاظت پامانده عشقری را
بر دشت حيرت آباد پشتُ پناه ندارد
افتاده‌ عشقری را بالای خاك ديدم
گفتم به اين اديبی يك بوريا ندارد

ادامه‌ی خواندن