بایگانی برچسب: s

بیوگرافی و زندگینامه پائولو کوئلیو

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/08/paolo-m94.jpg

(بیوگرافی و زندگینامه پائولو کوئلیو)

شرح: پائولو کوئلیو در تاریخ ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر وی لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود. وی در دبستان سن ایگناسیو در ریودوژانیرو درس خواند، مدرسه ای مذهبی و تعلیمان خشک مذهبی بر او تأثیرات بدی داشت او در کودکی شعر هایی می‌نوشت که مورد استقبال در مدسه قرار می‌گرفت بر اثر فشار های خانواده او در هفده سالگی، دوبار در بیمارستان روانی بستری شد و تحت درمان الکتروشوک قرار گرفت‌. او مدتی کارگردانی تئاتر می‌کرد و نمایشنامه می‌نوشت. آهنگهای فولکلور برزیلی می‌گفت مدتی در تلوزیون نمایشنامه می‌نوشت اما برای بار سوم هم وی را در بیمارستان بستری کردند.
پائولو کوئلیو در سال ۱۹۸۶ مسیر زیارتی سانتیاگو را طی کرد و در کتابی خاطرات یک مغ ۱۹۸۷ خاطرات آن را به چاپ رساند.
کیمیاگر معروفترین و پر فروشترین کتاب او است که در ۲۹ کشور جهان به چاپ رسیده و او در سال ۱۹۹۸ دومین نویسنده پرفروش جهان بوده است.

معرفی کتابهای پائولو كوئیلو:
– کوه پنجم، شیطان و دوشیزه پریم، کیمیاگر، راهنمای رزوآور نور، یازده دقیقه، مکتوب، دومین مکتوب و… این بود مختصری از زندگینامه پائولو کوئلیو

داستان پندآموز خاطره بهار ، از پائولو کوئلیو

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/07/dastan-khatere-bahar-t94.jpg

داستان پندآموز خاطره بهار، از جمله کارها و آثار پائولو کوئیلو

شرح داستان: یک حکیم سالخورده‌ چینی از دشتی پر از برف رد می‌شد که به زنی برخورد که گریه می‌کرد.

حکیم از او پرسید:

– شما چرا گریه می‌کنید؟

زن پاسخ داد:

– چون به زندگی‌ام فکر می‌کنم، به جوانی‌ام، به آن چهره‌ زیبایی که در آینه می‌دیدم و مردی که دوستش داشتم. این از رحمت خدا به دور است که به من توانایی به خاطر آوردن گذشته را داده است. او می‌دانست که من بهار زندگی‌ام را به خاطر می‌آورم و گریه می‌کنم.

حکیم در آن دشت پر برف ایستاد و به نقطه‌ ای خیره شد و به فکر فرو رفت. عاقبت، گریه‌ زن بند آمد. او پرسید:

– شما در آن‌جا چه می‌بینید؟

حکیم پاسخ داد:

– دشتی پر از گل سرخ، خداوند وقتی به من توانایی به یاد آوردن را داد، نسبت به من لطف داشت. می‌دانست که من در زمستان همیشه می‌توانم بهار را به خاطر بیاورم و لبخند بزنم… اس ام اس کده

دو داستان کوتاه راه باز شد و همسايه دزد

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/06/paolo-coilo-t94.jpg

دو داستان کوتاه از کتاب های پائولو کوئیلو

شرح داستان همسايه دزد:

– مردي صبح از خواب بيدار شد و ديد تبرش ناپديد شده. شك كرد كه همسايه اش آن را دزديده باشد، براي همين، تمام روز او را زير نظر گرفت.

– متوجه شد كه همسايه اش در دزدي مهارت دارد، مثل يك دزد راه مي رود، مثل دزدي كه مي خواهد چيزي را پنهان كند، پچ پچ مي كند، آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصميم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض كند، نزد قاضي برود و شكايت كند.

اما همين كه وارد خانه شد، تبرش را پيدا كرد. زنش آن را جابه جا كرده بود. مرد از خانه بيرون رفت و دوباره همسايه اش را زير نظر گرفت و دريافت كه او مثل يك آدم شريف راه مي رود، حرف مي زند، و رفتار مي كند.

ادامه‌ی خواندن