ضرب المثل “جيك جيك مستونت بود، فكر زمستونت بود”
به همراه تفسیر کوتاه
شرح: ضرب المثل “جيك جيك مستونت بود، فكر زمستونت بود”، به كسي كه به فكر آينده اش نيست و دچار مشكل مي شود مي گويند: “جيكجيك مستونت بود، فكر زمستونت بود؟”
ریشه این ضرب المثل در حکایت معروف گنجشک و مورچه است. گویند که مورچه ای در فصل بهار و تابستان دانه ها را به لانه اش مي برد و انبار مي كرد تا در روزهاي سرد و سخت زمستان بي غذا نماند. گنجشک که کار کردن زیاد مورچه را میدید، به مورچه گفت: حیف این وقت خوش نیست، چرا اینقدر کار میکنی؟ مورچه گفت: بازي و خورد و خواب هم اندازه اي دارد. باید كمي هم به فكر فردا و فصل زمستان بود. مثل من كمي دانه انبار كن كه هنگام برف و باران و سردي هوا گرسنه نماني. گنجشك گفت: هواي به اين خوبي را رها كنم و به فكر انبار كردن آذوقه باشم؟ امروز كه خوردني و نوشيدني هست، در فصل زمستان هم حتماً براي خوردن چيزي پيدا خواهم كرد. روزها، هفته ها و ماه ها پشت سر هم رفتند تا اينكه زمستان سرد از راه رسيد.
برف باريد و همه جا را سفيد پوش كرد. ديگر نه گياه و سبزه اي روي زمين ماند و نه ميوه اي روي شاخه درختي پيدا شد. گنجشك كمي اين طرف رفت، كمي آن طرف رفت، اما چيزي براي خوردن پيدا نكرد. پر و بالش در آن هواي سرد قدرت پرواز نداشت. نمي دانست چه كار كند. ياد مورچه افتاد و با خودش گفت: بهتر است پيش دوستم بروم. شايد او كمكي به من كند و دانه اي به من بدهد كه بخورم و از گرسنگي نميرم. با اين فكر گنجشك خودش را به در لانهي مورچه رساند و در زد و حال و روزش را براي مورچه تعريف كرد و گفت: كمكم كن كه از گرسنگي دارم ميميرم.
مورچه گفت: يادت مي آيد كه در تابستان چندبار به تو گفتم به فكر اين روزها هم باش، اما تو گوش نكردي و مي بيني كه حالا به چه روزي افتاده اي. ببينم وقتي كه “جيكجيك مستونت بود، فكر زمستونت نبود؟”
مورچه وقتی دید گنجشك از بي خيالي خودش پشيمان شده، گفت: در هر صورت ما دوتا با هم دوستيم. من هم آنقدر آذوقه انبار كرده ام كه بتوانم تو را هم ميهمان كنم… شرحی بود بر یکی از ضرب المثل های معروف