بایگانی برچسب: s

گلچین شعر و ابیات فارسی از منوچهری

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/04/ashare-manochery-f95.jpg

گلچین شعر و ابیات فارسی از منوچهری

چو رستم گشت در کوشش، چو حاتم گشت در بخشش
چو لقمان گشت در حکمت، چو سلمان گشت در عرفان

مهره ی ناچخ بکوبد مهره‌های گردنان
نشتر ناوک بکاود عرقهای سهمگین

نوآیین مطربان داریم و بربطهای گوینده
مساعد ساقیان داریم و ساعدهای چون فله

بکرده راست با مزمار شهرود
بکرده راست با بربط ربابا

چون قلم بست او میان در هجو تو لیکن دهانش
چون دوات از گفته‌های خویشتن پر لوش باد

هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش
در سخا گر قطره‌ای باشد چو صد دریا شود

آن نمی بینی که در باغ و چمن از خارها
در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود

آهو با شیر کی تواند کوشید
جوگک با باز کی تواند پرید

زده به بزم تو رامشگران به دولت تو
گهی چکاوک و گه راهوی و گهی قالوس

درع بش، آتش جبین، گنبد سرین و آتش کتف
مشک دم، عنبر خوی و شمشاد موی و سر و یال

گر ندانی ز زاغور بلبل
بنگرش گاه نغمه و غلغل

آرغده بر ثنای تو جان منست از آنک
پرورده ی مکارم اخلاق تو منم

عجب دلتنگ و غمخوارم، ز حد بگذشت تیمارم
تو گویی در جگر دارم دو صد یاسیج گرگانی

ز کین تو غمناک گردد عدو
ز داشاب تو شاد گردد ولی

گردآوری و بازنشر: شعر و ادبیات فارسی

شعر ادبی سر آغاز – شاعر وحشی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/02/sher-vahshi-e94.jpg

شعر ادبی سر آغاز

شاعر  وحشی

خامه برآورد صدای صریر
بلبلی از خلدبرین زد صفیر
خلدبرین ساحت این گلشن است
خامه در او بلبل دستان زن است
بلبل این باغ پرآوازه باد
دم به دمش زمزمه ای تازه باد
طرفه ریاضی ست که تا رستخیز
سبزه ش او را نبود برگ ریز
ز آب خضر سرزده گلها در او
غنچه گشا باد مسیحا در او

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

یکی از زیباترین شعرها “چه شبی بود و چه فرخنده شبی”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-mosadegh-d94.jpg

(زیباترین شعرها چه شبی بود و چه فرخنده شبی)

شاعر: حمید مصدق

چه شبی بود و چه فرخنده شبی
آن شب دور که چون خواب خوش از دیده پرید
کودک قلب من این قصه ی شاد
از لبان تو شنید:
زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان
بر درختی تهی از بار، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان
از میان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست
قصه ی شیرینی ست
کودک چشم من از قصه ی تو می خوابد
قصه ی نغز تو از غصه تهی ست
باز هم قصه بگو
تا به آرامش دل
سر به دامان تو بگذارم و در خواب روم
گل به گل، سنگ به سنگ این دشت
یادگاران تو اند
رفته ای اینک و هر سبزه و سنگ
در تمام در و دشت
سوکواران تو اند
در دلم آرزوی آمدنت می میرد
رفته ای اینک، اما ایا
باز برمی گردی؟
چه تمنای محالی دارم
خنده ام می گیرد

گردآوری و گرافیست: اس ام اس کده

شعر قصه ما – از حمید مصدق

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-ghese-ma-d94.jpg

شعر قصه ما – از حمید مصدق

از آبی خاکستری سیاه حمید مصدق

من به خود می‌گویم:
«چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد؟»
با من اکنون چه نشستن‌ها، خاموشی‌ها
با تو اکنون چه فراموشی‌هاست
چه کسی می‌خواهد
من و تو «ما» نشویم
خانه‌اش ویران باد!
من اگر «ما» نشوم، تنهایم
تو اگر «ما» نشوی
خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو
مُشتِ رسوایان را وا نکنیم
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی‌خیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی
پنجه در پنجۀ هر دشمنِ دون
آویزد

گردآوری و انتشار: اس ام اس کده