بایگانی برچسب: s

حکایت طنز کاسه زهر – نوشته عبید زاکانی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/hekayat-tanz-kese-d94.jpg

حکایت طنز کاسه زهر

نوشته عبید زاکانی

شرح: کودکی خردسال نزد خیاطی شاگردی میکرد، روزی از روزها خیاط کاسه ای عسل به دکان آورد و برای اینکه کودک به عسل دست نزند به وی گفت: در این کاسه زهر است، مراقب باش که از آن نخوری. خیاط از دکان بیرون رفت و کودک اندکی پارچه فروخت و مقداری نان گرفت و تمام عسل را خورد، وقتی خیاط بازگشت، از کودک سراغ پارچه را گرفت، وی گفت اگر قول بدهی مرا نزنی به تو راست خواهم گفت.
کودک گفت: من غفلت و نادانی کردم و دزد پارچه را دزدید و از ترس اینکه مرا بزنی، کاسه زهر را خوردم تا بمیرم ولی تا حالا زنده مانده ام، حالا دیگر خود دانی…

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده

حکایت طنز پیر و سلطان محمود

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/hekayat-tanz-d94.jpg

(حکایت طنز پیر و سلطان محمود)

اخذ شده از کتاب همشهری نوشته عبید زاکانی

شرح: سلطان محمود پیری ضعیف را دید که پشتواره خار میکشد
بر وی رحمش آمد گفت:
ای پیر دو سه دینار زر میخواهی یا درازگوشی یا دو سه گوسفند یا باغی که به تو دهم، تا از این زحمت خلاصی یابی
پیر در پاسخ سلطان محمود گفت: زر بده تا در میان بندم و بر درازگوش بنشینم و گوسفندان در پیش گیرم و به باغ روم و به دولت تو در باقی عمر آنجا بیاسایم…
سلطان را نیز خوش آمد و فرمود چنان کردند که پیر گفت…

گردآوری و بازنشر: اس ام اس کده