بایگانی برچسب: s

شعر “حقیقت دارد”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-ahmad-d94.jpg

(شعر حقیقت دارد)

شاعر: احمد رضا احمدی

حقیقت دارد
تو را دوست دارم
در این باران
می‌خواستم تو
در انتهای خیابان نشسته
باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران
می‌خواستم
می‌خواهم
تمام لغاتی را که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
دنیا را ببینم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در اینه نگاه کنم
ندانم پیراهن دارم
کلمات دیروز را
امروز نگویم
خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
آنقدر بمیرم
تا زنده شوم

گردآوری و بازنشر: شعرکده

شعر “در وصف خدا”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-ghysar-amin-por-d94.jpg

(شعر زیبا در وصف خدا)

شاعر: قیصر امین پور

پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، کهکشان
رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان، نعره توفنده اش
دکمه پیراهن او، آفتاب
برق تیغ خنجر او ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها
زود می گفتند: این کار خداست
پرس وجو از کار او کاری خطاست
هرچه می پرسی، جوابش آتش است

ادامه‌ی خواندن

شعر کوتاه “دوست میدارم که با خویشان خود بیگانه باشم”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-mahdy-sohyli-d94.jpg

(شعر کوتاه دوست میدارم که با خویشان خود بیگانه باشم)

شاعر: مهدی سهیلی

دوست میدارم که با خویشان خود بیگانه باشم
همدم عقلم چرا همصحبت دیوانه باشم
دل به هر کس کی سپارم من در دلها مقیم
تا نتوانم شمع مجلس شد چرا پروانه باشم
آزمودم آشنایان را فغان از آشنایی
آرزومندم که با هر آشنا بیگانه باشم
مرغ خوشخوانم وگر در حلقه زاغان نشینم
کی توانم لحظه ای در نغمه مستانه باشم
مردمی گم شد میان آشنایان از تو پرسم
با چنین نامردمان بیگانه باشم یا نباشم

گردآوری و بازنشر: شعر کده

شعر “پسته لال”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-akbar-d94.jpg

(شعر “پسته لال”)

از آجیل سفره عید
چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند، خورده شدند
آنها که لال مانده اند، می شکنند
دندانساز راست می گفت:
پسته لال، سکوت دندان شکن است!

گرافیست و بازنشر: اس کده

شعر “قصه دل”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-hoshang.e-d94.jpg

(شعر قصه دل)

شاعر: هوشنگ ابتهاج

امشب به قصه دل من گوش می کنی
فردا مرا چو فصه فراموش می کنی
این در همیشه در صدف روزگار نیست
می گویمت ولی تو کجا گوش می کنی
دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش می کنی
در ساغر تو چیست که با جرعه نخست
هشیار و مست را همه مدهوش می کنی
می جوش می زند به دل خم بیا ببین
یادی اگر ز خون سیاووش می کنی
گر گوش می کنی سخنی خوش بگویمت
بهتر ز گوهری که تو در گوش می کنی
جام جهان ز خون دل عاشقان پر است
حرمت نگاه دار اگر نوش می کنی
سایه چو شمع شعله در افکنده ای به جمع
زین داستان که با لب خاموش می کنی

گرافیست و بازنشر: شعرکده

شعر “زندگي يعني چه؟”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-sohyli-d94.jpg

(شعر “زندگي يعني چه؟”)

شاعر: مهدی سهیلی

زندگي يعني چه؟ يعني آرزو كم داشتن
چون قناعت پيشگان روح مكرم داشتن
جامهي زيبا بر اندام شرف آراستن
غير لفظ آدمي معناي آدم داشتن
قطره ي اشكي به شبهاي عبادت ريختن
بر نگين گونه ها الماس شبنم داشتن
نيمشب ها گردشي مستانه در باغ نياز
پاكي عيسي گزيدن عطر مريم داشتن
با صفاي دل ستردن اشك بي تاب يتيم
در مقام كعبه چشمي هم به زمزم داشتن
تا برآيد عطر مستي از دل جام نشاط
در گلاب شادماني شربت غم داشتن
مهتر رمز بزرگي در بشر داني كه چيست
مردم محتاج را بر خود مقدم داشتن
مهلت ما اندک است وعمر ما بسیار نیست
در چنین فرصت مرا با زندگی پیکار نیست
سهم ما چون دامنی گل نیست در گلزار عمر
یار بسیار است اما مهلت دیدار نیست
آب و رنگ زندگی زیباست در قصر خیال
جلوه این نقش جز بر پرده ی پندار نیست
با نسیم عشق باغ زندگی را تازه دار
ورنه کار روزگار کهنه جز تکرار نیست

گردآوری و بازنشر: شعرکده

شعر “وفا نكردی و كردم، خطا ندیدی و دیدم”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-mehrdad-avesta-d94.jpg

(شعر “وفا نكردی و كردم، خطا ندیدی و دیدم”)

شاعر: مهرداد اوستا

وفا نكردي و كردم، خطا نديدي و ديدم
شكستي و نشكستم، بريدي و نبريدم
اگر ز خلق ملامت، و گر ز كرده ندامت
كشيدم از تو كشيدم، شنيدم از تو شنيدم
كي ام، شكوفه اشكي كه در هواي تو هر شب
ز چشم ناله شكفتم، به روي شكوه دويدم
مرا نصيب غم آمد، به شادي همه عالم
چرا كه از همه عالم، محبت تو گزيدم
چو شمع خنده نكردي، مگر به روز سياهم
چو بخت جلوه نكردي، مگر ز موي سپيدم
بجز وفا و عنايت، نماند در همه عالم
ندامتي كه نبردم، ملامتي كه نديدم
نبود از تو گريزي چنين كه بار غم دل
ز دست شكوه گرفتم، بدوش ناله كشيدم
جواني ام به سمند شتاب مي شد و از پي
چو گرد در قدم او، دويدم و نرسيدم
به روي بخت ز ديده، ز چهر عمر به گردون
گهي چو اشك نشستم، گهي چو رنگ پريدم
وفا نكردي و كردم، بسر نبردي و بردم
ثبات عهد مرا ديدي اي فروغ اميدم؟

گردآوری و بازنشر: شعرکده

شعر کوتاه “سكوت ‏آب”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-shamlo-d94.jpg

(شعر کوتاه سكوت ‏آب)

شاعر: شاملو

سكوت‏ آب
می تواند
خشكى ‏باشد و فرياد عطش:
سكوت‏ گندم
می تواند
گرسن‏گى ‏باشد و غريو پيروزمندانه قحط:
همچنان كه ‏سكوت ‏آفتاب
ظلمات ‏است
اما سكوت ‏آدمى فقدان‏ جهان ‏و خداست:
غريو را
تصوير كن!

گردآوری و بازنشر: شعرکده