بایگانی برچسب: s

شعر عارفانه “معنی انسان”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-moeeny-d94.jpg

(شعر عارفانه “معنی انسان”)

شاعر: رحیم معینی کرمانشاهی

بحث ایمان دگر و جوهر ایمان دگر است
جامه پاکی دگر وپاکی دامان دگر است
کس ندیدیم که انکار کند وجدان را
حرف وجدان دگر و گوهر وجدان دگر است
کس دهان را به ثناگویی شیطان نگشود
نفی شیطان دگر و طاعت شیطان دگر است
کس نگفته است ونگوید که دد ودیو شوید
نقش انسان دگر ومعنی انسان دگر است
کس نیامد که ستاید ستم وتفرقه را
سخن از عدل دگر ، قصه احسان دگر است
هرکه دیدم بخدمت کمری بست بعهد
مرد پیمان دگر وبستن پیمان دگر است
هرکه دیدیم بحفظ گله از گرگان بود
قصد قصاب دگر ، مقصد چوپان دگر است
هرکه دیدیم بهم ریخته احوالی داشت
موی افشان دگر و سینه پریشان دگر است
هر که دیدیم دم از طاعت سلمانی زد
نام سلمان دگر وکرده سلمان دگر است

گردآوری و بازنشر: شعرکده

بیوگرافی رحیم معینی کرمانشاهی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/10/rahim-moini-a94.jpg

(بیوگرافی رحیم معینی کرمانشاهی)

شرح: “رحیم معینی کرمانشاهی” در روز ۱۵ بهمن ماه سال ۱۳۰۴ هجری شمسی در کرمانشاه دیده به جهان گشود. او شاعر، نقاش، نویسنده و روزنامه نگار می باشد. معینی کار ادبی را از سال‌ ۱۳۲۰ شروع نمود. و در سال های ۱۳۳۲ تا ۱۳۲۸ مدیر روزنامه “سلحشوران غرب” بود. از اوایل دهه ۱۳۳۰ کار ترانه سرایی خود در رادیو تهران را شروع کرد.
از سال ۱۳۴۱به کار نقاشی روی آورد و در این راه پیشرفت نمود و تابلوهایی نیز به یادگار گذاشت که از جمله ی آنها تابلو حضرت مسیح (ع) با کار سیاه قلم می باشئ و در حین کارهای نقاشی به نظم شعر می پردازد و قسمتی از آثار ادبی و اجتماعی او در روزنامه ی سلحشوران غرب منتشر شد و داستان اختر و منوچهر را در چهار تابلو به رشته ی نظم کشید و در آن حقایقی از اجتماع زمان خود را مجسم ساخت. او شاعری توانا و خوش ذوق و دوست داشتنی می باشد و ضمن سرودن شعر، چندی به تصنیف سازی پرداخته و تصانیف وی که توسط خوانندگان رادیو خوانده می شد از شهرت به سزایی برخوردار گشت. استاد معینی کرمانشاهی قبلا “عشقی” و بعد از مدتی “شوقی” و سپس “امید” و بالأخره “معینی” را برای تخلص خود انتخاب کرد.

معرفی آثار رحیم معینی کرمانشاهی:
خورشید شب، حافظ برخیز، ای شمع ها بسوزید، فطرت و … این بود زندگینامه رحیم معینی کرمانشاهی

گلچین شعرهای رحیم معینی کرمانشاهی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/01/rahim-moini-kermanshahi-day-93.jpg

شعرهای رحیم معینی کرمانشاهی

نــــــدارم چشــــــم من، تاب نگــــاه صحـــنه سازيهــــا
من يكـرنگ بيزارم، از اين نيـــرنگ بازيها
زرنگـــي، نارفيقــــــا! نيست اين، چون باز شد دستت
رفيقــان را زپا افكـــندن و گـــردن فرازيها
تو چون كركس، به مشتي استخوان دلبستگي داري
بنــــازم هــــمت والاي بـاز و بي نيازيها
به ميـــــداني كـــــه مـي بنـــدد پاي شهســـــواران را
تو طفل هرزه پو، بايد كني اين تركتازيها
تو ظاهــــرساز و من حقگـــو، ندارد غيــر از اين حاصل
من و از كس بريدنها، تو و ناكس نوازيها

*

*
اشعار کوتاه و زیبای رحيم معيني كرمانشاهي

اس ام اس کده

*

*

مـن كـه مشغولم بكاردل ، چه تدبيري مرا
منكــــه بيــــزارم ز كــــارگــل ، چه تزويري مرا
منكه سيرابم چنين از چشمه ي جوشان عشق
خلق اگــــر با مــن نمي جوشد ، چـه تاثيري مرا
منكـــه با چشــــم حقارت عالمي را بنگــــــرم
سنگ اگر بر سر بكوبندم، چه تاثيري مرا…

ادامه‌ی خواندن