بایگانی برچسب: s

شعر “ما در ره عشق تو اسيران بلاييم”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-molana-d94-1.jpg

(شعر “ما در ره عشق تو اسيران بلاييم”)

شاعر: مولانا

ما در ره عشق تو اسيران بلاييم
كس نيست چنين عاشق بيچاره كه ماييم
بر ما نظري كن كه در اين شهر غريبيم
بر ما كرمي كن كه در اين شهر گداييم
زهدي نه كه در كنج مناجات نشينيم
وجدي نه كه در گرد خرابات برآييم
نه اهل صلاحيم و نه مستان خرابيم
اينجا نه و آنجا نه كه گوييم كجاييم
حلاج وشانيم كه از دار نترسيم
مجنون صفتانيم كه در عشق خداييم
ترسيدن ما هم چو از بيم بلا بود
اكنون ز چه ترسيم كه در عين بلاييم
ما را به تو سريست كه كس محرم آن نيست
گر سر برود سر تو با كس نگشاييم
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده كه مشتاق لقاييم
دریاب دل شمس خدا مفتخر تبریز
رحم آر که ما سوخته‌ی داغ خدایی

گردآوری و بازنشر: شعرکده

شعر “بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/molavi-baz-amadam-d94.jpg

شعر “بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم”

شاعر: مولوی

بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم
در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم
شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم
چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم
آن جا روم آن جا روم بالا بدم بالا روم
بازم رهان بازم رهان کاین جا به زنهار آمدم
من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدم
دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصر
آخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم
ما را به چشم سر مبین ما را به چشم سر ببین
آن جا بیا ما را ببین کان جا سبکبار آمدم
از چار مادر برترم وز هفت آبا نیز هم
من گوهر کانی بدم کاین جا به دیدار آمدم
یارم به بازار آمده ست چالاک و هشیار آمده ست
ور نه به بازارم چه کار وی را طلبکار آمدم
ای شمس تبریزی نظر در کل عالم کی کنی
کاندر بیابان فنا جان و دل افگار آمدم

گردآوری و گرافیست: اس ام اس کده

غزل “کجایید ای شهیدان خدایی”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/molavi-d94.jpg

غزل “کجایید ای شهیدان خدایی”

از مولوی

کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرنده‌تر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را درگشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وام داران را رهایی
کجایید ای در مخزن گشاده
کجایید ای نوای بی‌نوایی
در آن بحرید کاین عالم کف او است
زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورت‌های عالم
ز کف بگذر اگر اهل صفایی
دلم کف کرد کاین نقش سخن شد
بهل نقش و به دل رو گر ز مایی
برآ ای شمس تبریزی ز مشرق
که اصل اصل اصل هر ضیایی

گرافیست و نشر: رمان کده

شعر ناب “خنک آن قمار بازی، که بباخت آنچه بودش”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-molana-d94.jpg

(شعر ناب خنک آن قمار بازی، که بباخت آنچه بودش)

شاعر: مولانا

همه صیدها بکردی، هله میر بار دیگر
سگ خویش را رها کن، که کند شکار دیگر
همه غوطها بخوردی، همه کارها بکردی
منشین زپای، یکدم که بماند کار دیگر
همه نقدها شمردی، بوکیل، در سپردی
بشنو ازین محاسب، عدد و شمار دیگر
خنک آن قمار بازی، که بباخت آنچه بودش
بنماند هیچش الا، هوس قمار دیگر
همه عمر خوار باشد، چو بر دو یار باشد
هله تا تو رو نیاری، سوی پشت دار دیگر
که اگر بتان چنینند، زشه تو خوشه چینند
نبدست، مرغ جان را، به جز او مطار دیگر

گرافیست و ادیتور: شعر کده

شعر “ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2016/01/sher-ey-yousof-d94.jpg

ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما

شاعر: مولوی

ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما تا می‌شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل جان می‌دهم چه جای دل
وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما

گرافیست و نشر: اس ام اس کده