بایگانی برچسب: s

ضرب المثل “آفتابی شدن” به همراه ریشه یابی

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/aftabi-a94.jpg

(ضرب المثل “آفتابی شدن”)

با ریشه یابی و تفسیر ضرب المثل

شرح: ضرب المثل “آفتابی شدن”، را برای کسی به کار می برند که پس از مدتی دراز از محل خود خارج شده و خود را نشان می دهد و در انظار ظاهر میگردد.
کم آبی و نیز وضعیت کوهستانی و شیب مناسب اغلب اراضی فلات ایران موجب آن گشت که ایرانیان با حفر قنات ها و استفاده از آب های زیر زمینی بخش بزرگی از بیابان های بی آب و علف کشور را به مزارع و باغات سرسبز و خرم مبدل گردانند.
در آن زمان که آب قنات به مظهر قنات می رسید و از زمین خارج می شد، می گفتند که آب آفتابی شده است، یعنی از تاریکی خارج شده و به آفتاب و روشنایی رسیده است. این عبارت اینک برای کسانی که پس از مدت ها از انزوا خارج شده و خود را نشان می دهند به کار برده می شود. شرحی بود بر معنای ضرب المثل آفتابی شدن.

ضرب المثل “آتش بیار معرکه” با تفسیر معنا

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/mareke-a94.jpg

(ضرب المثل “آتش بیار معرکه”)

ریشه یابی و تفسیر معنا

شرح: “ضرب المثل آتش بیار معرکه”، برای کسانی به کار می رود که در ماهیت و اصل دعوا و مشاجره میان چند تن شرکت ندارد، اما کارشان تشدید این دعوا و مشاجره و گرم نگاه داشتن آتش اختلاف در میان آنان است.
دو ساز ضرب و دف از چوب وپوست تشکیل شده است. پوست این دو ساز در بهار و تابستان خشک و منقبض و در پائیز و زمستان که موسم باران و رطوبت است مرطوب و منبسط می گردد. در بهار و تابستان لازم است که این پوست هر چند ساعت یک بار مرطوب و تازه گردد تا صدای آن به علت خشکی و انقباض تغییر نکند. این وظیفه بر عهده دایره نم کن بود که ظرف آبی جلوی خود قرار می داد و ضرب و دف رانم می داد و تازه نگاه می داشت. در پائیز و زمستان همین شخص که حالا آتش بیار نامیده می شد پوست های مرطوب شده را روی منقل آتش می گرفت و با حرارت دادن خشک می کرد.
این شخص که از موسیقی چیزی نمی دانست نه میتوانست ساز و ضرب و دف بزند و نه به آواز و خوانندگی آشنایی داشت، اما و جودش به قدری موثر بود که اگر دست از کار می کشید دستگاه طرب می خوابید و بساط معرکه و شادی مردم جمع می گشت.
دستگاه موسیقی و طرب در گذشته از نظر مذهبی بیشتر از امروز مورد بی اعتنایی بود و گناه اصلی وجود آن را آتش بیار می دانستند و بر این باور بودند که اگر او ضرب و دف را آماده نکند دستگاه موسیقی و عیش نیز خود به خود از کار می افتد و موجب انحراف اخلاقی نمی گردد. افراد سخن چین وفتنه انگیز که در اصل مشاجرات شرکت ندارند، با بدگویی کردن و ایجاد شبه آتش اختلافات را دامن می زنند آن ها را به آتش بیار معرکه تشبیه می کنند. تفسیر و شرحی بود بر ضرب المثل قدیمی ضرب المثل آتش بیار معرکه

ضرب المثل “آب زیر کاه”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/zarbolmasal-ab-a9421.jpg

ضرب المثل “آب زیر کاه”

به همراه تفسیر و ریشه یابی

شرح: ضرب المثل “آب زیر کاه” در باره کسی به کار می رود که در لباس دوستی و خیر خواهی برای دستیابی به اهداف خود، پایه مکر و عذر و حیله بنا می کند و دیگران را فریب داده و به آنها خیانت می کند.
در زمانهای قدیم برخی از قبایل که به علت ضعف و ناتوانی، جز از طریق مکر و حیله یارای مبارزه و مقابله با دشمن را نداشتند، در مسیر حرکت دشمن که از میان مزارع و کشتزارها می گذشت باتلاق هایی پر از آب حفر میکردند و روی آن را بصورت طبیعی با کاه و علف می پوشانند تا دشمن هنگام عبور از این مناطق درآن ها افتاده و غرق شود. بدین ترتیب پیشتازان سپاه دشمن و سوارکاران آن ها در این باتلاق های سرپوشیده می افتادند و با کند شدن پیشروی آنان، این فرصت برای مدافعان آن منطقه فراهم می گردید تا سپاه خود را آماده و تجهیز نمایند. شرحی بر ضرب المثل های قدیمی ادبیات فارسی

ضرب المثل “آبشان از یک جوی نمی گذرد”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/zarbolmasal-ab-a942.jpg

(ضرب المثل “آبشان از یک جوی نمی گذرد”)

به همراه ریشه یابی و تتفسیر ادبی

شرح: ضرب المثل “آبشان از یک جوی نمی رود”، هرگاه میان دو یا چند تن در انجام کاری توافق و سازگاری وجود نداشته باشد از این ضرب المثل برای نشان دادن رابطه آنان استفاده می شود.
در زمان های گذشته آب گیری و آب یاری مزارع و باغات جنبه حیاتی داشت و این وضعیت بسیار شدیدتر بود، زمانیکه نوبت آب می شد و آب در جوی ها راه می افتاد هر کس کوشش می کرد پیش از آن که جریان آب قطع شود زودتر آب خود را بگیرد و این عجله و شتابزدگی و عدم رعایت نوبت و حق تقدم دیگران سبب می شد که کشاورزان هنگام آب گیری گاه با داس و بیل و چوب به جان یکدیگر بی افتند و یکدیگر را زخمی و حتا به قتل برسانند. بنابراین و برای جلوگیری از پیش آمدن چنین مشاجراتی بود که هرکس کوشش می کرد آب مورد نیاز خود را از جویی برندارد که آنانی که با او مشاجره دارند از آن بر می دارند و از این رو است که اکنون این ضرب المثل “آبشان از یک جوی نمی گذرد” را در مورد کسانی به کار می برند که بر سر موضوعی با یکدیگر مخالفت و با هم مشاجره دارند. شرحی بود بر ضرب المثل های قدیمی و معروف فارسی

ضرب المثل “آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/zarbolmasal-ab-a941.jpg

ضرب المثل “آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب”

به همراه ریشه یابی و تفسیر ادبی

شرح: آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع، چه یک نی چه صد نی، و یا آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب، کنایه از وقتی می باشد که کار خراب می شود و آنچه که نبايد بشود شد ديگر زياد و کمش فرقي نمي کند.
در زمان های دور در جیحون سرمای سختی بود، گاوچرانی در همین ایام، گاومیش های خود را از رود جیحون می گذراند که به دلیل طغیان آب رودخانه در روزهای قبل به عمق رود افزوده شده بود، گاوچران چون یک یک گاومیش های خود از آب گذراند به سالار گاومیش خود رسید چون خواست او را ز جیحون بگذراند به داخل آب رفت و چون آب از سرش بیشتر شد به راه خود در عمق پاینتر رودخانه ادامه داد شخصی به وی گفت: ای مرد آب که از سر گذشت چرا به راهت ادامه دادی؟
گاوچران جواب داد: در فصل سرما، آب که از سر گذشت در جیحون چه به سری چه به وجبی چه به نیزه ای چو به زرعی
و امروز شد: اب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب. شرحی بود بر یکی از ضرب المثل های قدیمی

تفسیر و ریشه یابی ضرب المثل “آب پاکی را روی دستش ریخت”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/zarbolmasal-ab-a94.jpg

تفسیر و ریشه یابی ضرب المثل

“آب پاکی را روی دستش ریخت”

شرح: وقتی شخصی به امید موفقیت و انجام مقصود مدتها تلاش و فعالیت انجام دهد، لیکن با صراحت و قاطعیت پاسخ منفی دریافت کند و دست رد به سینه اش گذارند و بالمره وی را از کار نا امید کنند، برای بیان حالش به این ضرب المثل  استناد جسته و گویند: “بیچاره این همه زحمت کشید ولی بالاخره آب پاکی روی دستش ریختند”.
در دین مبین اسلام آب موثرترین عامل پاک کننده نجاست است و زمین و آفتاب و استحاله در مرحله دوم مطهرات قرار دارند.
هر چیز نجس با شستن پاک می شود و اصولا آب زایل کننده هر گونه نجاسات می باشد.
موضوع مشکوک و ناپاک را باید از سه الی هفت بار، بسته به نوع و کیفیت نجاست، شستشو داد تا طهارت شرعی به عمل آید. به آن آب آخرین که نجاست و ناپاکی را به کلی از بین می برد در اصطلاح شرعی “آب پاکی” گویند. چونکه این آب آخرین زمانی ریخته می شود که از نجاست و ناپاکی اثری باقی نمانده، موضوع مشکوک کاملا پاک شده باشد. با این توصیف به طوری که ملاحضه می شود “آب پاکی” همان طوری که در اصطلاح شرعی آب آخرین است که شی ناپاک را به کلی پاک می کند، در عرف و اصطلاح عامه کنایه از “حرف آخرین” است که از طرف مخاطب در پاسخ متکلم و متقاضی گفته می شود و تکلیفش را در عدم اجابت مسئول یکسره و روشن می نماید…. معنای ضرب المثل آب پاکی را روی دستش ریخت

معنا و تفسیر ضرب المثل “آب از سرچشمه گل آلود است”

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/zarb-ol-masal-ab-a94.jpg

معنا و تفسیر ضرب المثل

“آب از سرچشمه گل آلود است”

شرح: ضرب المثل آب از سرچشمه گل آلود است، ریشه این ضرب المثل مصداق بی کفایتی و تدبیر نادرست شخصی که در رأس آن امور می باشد، سرچشمه می گیرد، چرا که تا آب از سرچشمه گل آلود نباشد، تیرگی به آن نمی گذرد و زلالی و روانی آن حفظ می شود. این ضرب المثل، از زبان بیگانه به فارسی ترجمه شده است.
گویند که خلفای اموی جمعا ١۴ نفر بوده اند، که ازسال ۴١ تا ١٣۶ هجری در سرزمین پهناور اسلامی خلافت می کرده اند. در میان ایشان هیچ یک در مقام فضیلت و تقوی همتای خلیفه هشتم، عمر بن عبدالعزیز، نبوده است. این خلیفه تعالیم اسلامی را تمام و کمال اجراء می کرده است. دوران کوتاه خلافتش توام با عدل و داد بود و بدون تکلف و تجمل زندگی می کرد. روزی این خلیفه از عربی شامی پرسید: عاملان من در دیار شما چه می کنند و رفتارشان چه گونه می باشد؟
عرب شامی با تبسمی رندانه بگفت: اذا طابت العین، عذبت الانهار، یعنی چون آب در سرچشمه صاف و زلال باشد، در نهرها و جویبارها نیز صاف وزلال خواهد بود.
میرخواند این سخن را از افلاطون می داند که گفت: پادشاه مانند جوی بسیار بزرگ آب است که به جوی های کوچک منشعب می شود. پس اگر آنجوی بزرگ شیرین باشد، آب جوی های کوچک را بدان منوال توان یافت و اگر تلخ باشد، همچنان.
فریدالدین عطار نیشابوری این سخن را به عارف عالی قدر ابوعلی شقیق بلخی نسبت داده، که چون قصد کعبه کرد و به بغداد رسید، هارون ارشید او را بخواند و بگفت: مرا پندی ده! شقیق ضمن مواعظ حکیمانه پاسخ داد: تو چشمه ای و عمال جوی ها. اگر چشمه روشن بود، تیرگی جوی ها زیان ندارد، اما اگر چشمه تاریک بود، به روشنی جوی هیچ امید نبود.
در هر صورت این سخن از هرکس و هر کشوری باشد، ابتدا به زبان عرب در آمده و ار آن جا به زبان فارسی منتقل گشته است. ولی به مصداق “الفضل للمتقدم” باید ریشه عبارت بالا را در گفتار افلاطون جست که بعد ها متاخران آن را به صور و اشکال مختلف در آورده اند…. ریشه ضرب المثل فارسی آب از سرچشمه گل آلود است